گردآورنده: صبا صفری
در پژوهش پیش¬رو تلاش گردیده تا با رویکردی تحلیلی، به پیدایش سبک سورئالیسم و ویژگی¬های تأثیرگذار آن بر طراحی لباس اشاره شود. پرسش اصلی تحقیق این است که ویژگی¬های سبک سوررئالیسم به¬ویژه در نقاشی چیست و نمود آن بر طراحی مد و لباس چگونه است. هدف از تحقیق، بررسی و تحلیل تغییراتی است که یک نظام فلسفی ویژه به¬عنوان فراواقع گرایی بر طراحی مد و لباس، ایجاد کرده است. هدف نهایی از انتخاب این موضوع خلق اثر هنری سورئالیسم در طراحی لباس و
فرم¬های هنری مربوط به آن می¬باشد، تا تاثیرپذیری دنیای مد از جنبش¬های هنری و تاریخ هنر در طراحی لباس آشکار گردد. در این تحقیق که به لحاظ هدف بنیادی است و به لحاظ روش توصیفی تحلیلی است، گردآوری مطالب به روش کتابخانه¬ای با فیش¬برداری و تصویرخوانی می¬باشد. با تحلیل توصیفی از تصاویر برخی آثار منتخب و ویژگی¬های سبک سورئالیسم، ضمن شناسایی عناصر مؤثر و ارائه شیوه¬های این سبک، کاربرد و مصارفی را جهت طراحی لباس در حوزه مد، ارائه داده است. نتایج بررسی¬ها نشان داد که ضمن تأیید فرضیه اصلی تحقیق، استفاده از این سبک هنری باعث تغییراتی در فرم و طراحی لباس شد.
مقدمه
رابطه¬ی دنیای هنر و مد همواره رابطه¬ای نزدیک بوده و طراحان لباس در موارد بسیاری برای گرفتن ایده¬ای خلاقانه به نقاشی¬ها، موسیقی و اشعار مراجعه می¬کنند. سورئالیسم (فراواقع¬گرا) بهصورت جنبشی فلسفی آغازشد. پیروان این جنبش براین باورند که راه یافتن حقیقت از مسیر تفکر منطقی نیست بلکه از میان ذهن ناخودآگاه و رویاها گذر می¬کند. این جنبش بسیاری از هنرمندان، شاعران و نویسندگان را جذب خود کرد. سورئالیسم (فراواقع¬گرایی) جنبش هنری تجربی و
مجادله آمیزی بود که به بازاندیشی در تعاریف امروزی از واقعیت اختصاص یافته بود. این جنبش را آندره برتون، شاعر و هنرمند در اکتبر 1924 در پاریس، با انتشار نخستین بیانیهی سورئالیستی که نقدی بر خردگرایی و ماده¬گرایی افراطی جوامع غربی به شمار می¬رفت، پایه گذاشت. هنرمندان سورئالیست مسحور ساز و برگ صنعت مد شده بودند و از مد و لباس با هدف بازنمودن آستانه¬ی میان ضمیر آگاه و ناآگاه استفاده می¬کردند. صنعت مد نیز به نوبه¬ی خود، زمینه¬ی استفاده از شگرد سورئالیستی جابه¬جایی را فراهم کرد (مکنزی، 1394، 15-17). تحقیق حاضر در پی شناخت
ویژگی¬های سبک سوررئالیسم به¬ویژه در نقاشی و چگونگی آن بر طراحی مد و لباس است. هدف از تحقیق، بررسی و تحلیل تغییراتی است که یک نظام فلسفی ویژه به عنوان فراواقع¬گرایی بر طراحی مد و لباس، ایجاد کرده است. هدف نهایی از انتخاب این موضوع خلق اثر هنری سورئالیسم در طراحی مد و لباس و فرم¬های هنری مربوط به آن می¬باشد، تا تاثیرپذیری دنیای مد از جنبش¬های هنری و تاریخ هنر در طراحی لباس آشکار گردد. پروژه حاضر می¬کوشد، ضمن شناسایی و بررسی
طراحی¬های پوشاک انجام شده در زمینه هنر سورئالیسم، موضوعات به کار رفته در طراحی¬ها را بررسی کرده و از آن در طراحی لباس بهره گیرد. در این پژوهش با استفاده از روش¬های تحقیق توصیفی و تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه¬ای و تصویری، تاثیرپذیری هنر کاربردی طراحی مد و لباس از سبک سورئالیسم بررسی می¬شود. به دلیل نبود منابع نظری در این زمینه، هرگونه پژوهش و تئوری¬پردازی، ضروری به نظر می¬رسد.
روش تحقیق
در این تحقیق، روش تجزیه و تحلیل داده¬ها کیفی است. روش گردآوری مطالب کتابخانه¬ای، از طریق فیش¬برداری و تصویرخوانی است. در این روش، اسناد و مدارک و آثار، داده تلقی می¬شوند که جمع¬آوری، طبقه¬بندی، ارزیابی، مقایسه و تحلیل می¬شوند. به موازات پیشرفت کار، تجزیه و تحلیل اطلاعات آغاز می-گردد و قدم به قدم بر اساس دستاوردهای پدیدار شده، داده¬ها در معرض تصفیه و سازماندهی مجدد قرار داده می¬شوند. در این پژوهش متغیر مستقل، سورئالیسم می¬باشد و متغیر وابسته، طراحی لباس است. جامعه آماری لباس¬های اجرا شده به سبک سورئالیسم و روش
نمونه¬گیری انتخابی است.
نتایج و بحث
1- امکانات و توانمندی های سوررئالیسم
آنچه که در آغاز خواننده متون سوررئالیتی را شگفت¬زده می¬سازد، زبان است. البته همه چیز در آثار شاعران جوان این دوره شگفتی برانگیز است. با این حال، قبل از هر چیز و بدون پرداختن به محتوای این نوع نوشته¬های زبان و شیوه بکارگیری آن است که خوانندگان را به اندیشه وا می¬دارد. این نیز بدیهی است که زبان و اندیشه ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و از این روی شایسته است در پی ریشه¬های این دگرگونی، بی¬نظمی ظاهری و پیچیدگی زبان در آثار این نسل طغیانگر ابتدای قرن بیستم، باشیم. افزون بر این دگرگونی در جامعه، دگرگونی در تفکر را در پی دارد. بنابراین طبیعی است که در این شرایط زمان نیز دچار دگرگونی شود (سید جمال موسوی شیرازی، 1387، 149)
گذر اندیشه از قرن نوزدهم به قرن بیستم از خلال کشفیات و اختراعات بیشمار در علوم محض و تجربی صورت گرفت. این امر در تغییرات دنیای آن روز و در نتیجه در جهان¬بینی انسان نقش بسزایی ایفا کرده است. مسلم است که این انسان جدید ادبیات جدیدی را نیز ارائه می¬دهد. از این روست که ما شاهد ابداع و نوآوری¬های متعددی، به ویژه در قلمرو شعریم. به همین¬گونه اقدامات زیادی برای به چالش کشیدن زبان و رسالت شعری در زمینه هنر، زبان و ادبیات انجام می¬گیرد. مضاف بر این، اگر شتاب حوادث و وقایع را در نظر بگیریم که برخی نیز شوم بودند، می¬توانیم تصویر ناپایداری از ادبیات در ابتدای قرن گذشته بدست دهیم. دنیای شعر دستخوش تحولی بنیادین شد، دلیل آن را می توان این گونه بیان کرد که شاعران سوررئالیست پیوسته به قلمروی شعرو جادوی آن می¬اندیشند و از سوی دیگر، شعر در میان سایر انواع ادبی، متعالی¬ترین زبان برای نمایاندن ابعاد روح انسان بشمار می¬رود. شاعران این دوره یعنی دو دهه بیست و سی بین دو جنگ اول و دوم جهانی، شعر خود را در راه واژگون کردن دنیای قدیمی با تمام عناصر و اجزای آن بکار می¬برند. باید دید چگونه و به چه ترتیب این طرد سنت¬های گذشته صورت گرفته است (سید جمال موسوی شیرازی، 1387، 149).
انسان مدرن قرن بیستم، بیش از حد به گذشته علمی خود، به انتظار وضعیتی بهتر در سایه پیشرفت-های ناشی از فرهنگ روشنگری اعتماد کرده بود. پس از دوران طلایی سال¬های نخست قرن است که متوجه می¬شود نه تنها چیزی تغییر نخواهد کرد، بلکه این وضبت روز به روز بدتر نیز خواهد شد. نتیجه آن شد که اراده¬ای قوی برای تغییر زندگی و تمایلی شدید برای شورش در افرادی چون آندره برتون و تریستان تزارا و همفکران آنها بوجود آمد. این خواسته در ابتدای کار با تغییرات در زبان و کارکردهای آن توسط این شاعران آشکار شد، باید اذعان کرد که این تغییرات از لحن صحیح و سنتی به دور بودند. با در نظر گرفتن این ویژگی «علیه و عدم پذیرش» نسبت به هرآنچه که دیگران بکار می¬بردند، می¬توان میدان¬های آزمایش و توانایی¬های این شاعران بدعت گذار را ترک کرد. آنانی که اهل ادبیات و شعر و شاعری باشند، این نکته را به آسانی درک خواهند کرد که به تمسخر گرفتن زبان، خود زبانی متفاوت است و هرگاه سخن از شهر باشد، که خود متفاوت است، با تفاوت در متفاوت روبرویم. بنابراین باید منتظر جنون سخن و عدم درک دیگران باشیم (سید جمال موسوی شیرازی، 1387، 149-150).
آنچه ذکر شد اولین هدف سوررئالیست¬ها بود. ویرانی زبان عادی و انکار روش صحیح گفتار. همان زبانی که بیانگر دنیای درونی شخص و نشانگر جهان¬بینی اوست. این وبرانی زبان توسط شورش همگانی به عنوان واکنشی در برابر عقلانیت حاکم تلقی می¬شد. فرد و دنیایش تغییر یافته و تغییر دهنده خودنمایی کردند.
سخنان مشهور مارکس فیلسوف و رمبو شاعر در قرن نوزدهم، زبانزد عام و خاص است؛ «دگرگون کردن دنیا» و «تغییر دادن زندگی». شعر سوررئالیست تنها به زبان اکتفا نمی¬کند بلکه در نظر دارد با زبان خاص خود برنامه¬ای جامع برای خلق انسانی دیگر طرح¬ریزی نماید، انسانی که در تناقض¬ها و جهل دنیای مدرن سردرگم شده است. از این روی مجبور است انسان فرو رفته در خواب غفلت را تکان دهد و او را نسبت به نیروهای برتر و چهره پنهان زندگی بیدار کند. گروه سوررئالیست¬ها و شخص آندره برتون به نحوی کارهایشان را پیش می¬بردند که وجدان افراد از امکانات شگرف و شگفت «هستی» آگاه گردد. پس از ابن بیداری و در نظر گرفتن وضعیت جدید انسان مدرن، دیوارهای محصور در اطراف «ناخودآگاه» که در حقیقت «آگاهی واقعی» است فرو
می¬ریزند. آنگاه حیات روحی جدیدی پدیدار می¬شود، و در پی آن فرد جدیدی که در آرزوی
جامعه¬ای دیگر است و بنابراین دنیایی دیگر در آستانه ظهور قرار می¬گیرد. هرچند که سوررئالیت¬ها موفق به تحقق کامل رویاهاشان نشدند با این حال، همین امر که با تخریب عقاید، زبان و فرهنگ گذشته و از میان بردن قید و بندهای دستوری و تصویرسازی شعر کلاسیک، راهی نو برای خود آگاهی بشر گشودند درخور تامل و توجه است. اکنون به اجمال چند مورد دیگر از این موانع که تفکر سوررئالیستی سعی در رفع آنها داشت، برمی¬شمریم تا به این بخش در باب امکانات و توانمندی¬های این جنبش ادبی و هنری برای آفریدن انسانی نو و بازگرداندن دنیای نخستین به او، پایان دهیم
(سید جمال موسوی شیرازی، 1387، 150).
عوامل مهمی که شاعران سوررئالیت را به آفریدن زیانی نو برای جهت تغییر نگاه انسان در ابتدای قرن گذشته واداشت، عبارتند از نقص در واقیت¬های روزمره و عادی، تکه بیش از حد بر منطق و خردگرایی و همرنگ جماعت شدن در دیدگاه بسیاری از مردم. برای خوانندگانی که با ادبیات مدرن آشنایی دارند، هیچ نیازی نیست در اینجا عبارات و جملات فراوانی را که در تحریف کلمه «سوررئالیسم» در آثار شمار نویسندگان و منتقدان بکار رفته است، تکرار کنیم. به همین بسنده کنیم که فرا واقعیت نه واقعیت است و نه غیر واقعیت، بلکه مجموع این دو جنبه بصورت جنبه¬ای تازه و موقعیتی جدید است (سید جمال موسوی شیرازی، 1387، 150-151) آندره برتون در این زمینه بسیار دقیق است، آنجا که در بیانیه سوررئالیسم می¬گوید: «من به یکی شدن این دو حالت یعنی خواب و واقعیت در نوعی واقعیت مطلق، یا «فرا واقع» اگر بتوان چنین گفت، اعتقاد دارم» (برتون، 1966، ۲4).
به همین ترتیب نیز درباره منطق صادق است. در نگاه این شاعران، شورش علیه منطق به معنی بیرنگ کردن آن نیست. در این مسائل آنچه که همیشه مد نظر است، فرا رفتن از منطلق و وارد نمودن «غیر منطق» در عرصه زندگانی و تفکر جدید است. هیچ چیز بهتر از خواب – عالی ترین دستاویز فرا واقع – این ویژگی غیرمنطقی را نشان نمی¬دهد. این دستاویز در طول تاریخ سوررئالیسم غالب و حاکم بوده، و ادبیات این مکتب سرشار از آثار برگرفته از رویاهای شاعران این دوره است. البته بدون در نظر گرفتن ژرار دو نروال از پیشگامان این مکتب در قرن نوزدهم، که خود بحث دیگری می¬طلبد. از سوی دیگر، عشق آمیخته به روبا نزد این شاعران اساس بسیاری از متون خیالی آنها را تشکیل
می¬دهد. در اشعار افرادی چون برتون، روبر دسنوس، پل الوار و غیره، جدایی بین واقعیت و خیال در سایه این آمیزش از بین می¬رود (سید جمال موسوی شیرازی، 1387، 151)
از آنچه که گفتیم این قضیه حاصل می¬شود که روحیه¬ای ناسازگار نسبت به امور عادی و آنچه که تا کنون بوده و نزد سوررئالیت¬ها شکل گرفته بود و این ناسازگاری و عدم دنباله¬روی، قله رفیع تفکر سوررئالیتی محسوب می¬شود که قاعدتا ما را به غور در نیروهای مبتکر و آینده¬ساز این جنش رهنمون می-سازد.
۲- ارزش¬ها و معنای دنیای امروز
از آنجا که هدف ما در این مقاله بررسی تاثیرگذاری سوررئالیسم بر تفکر معاصر است، برآنیم که در این بخش، ابتدا به شاخصه¬های عصر حاضر در دهه¬های پایانی قرن بیستم بپردازیم، تا بهتر بتوانیم اهمیت این راه جدید را درک کنیم.
امروز شتابی که در تمام شئون زندگی آنان حاکم گردیده، از پیدایش رایانه¬ها تا فضاپیماها و کاوش سایر ستارگان و تولید بی¬وقفه آثار علمی و علوم اسنانی، همگی متفکرین را بر آن می¬دارد که درباره آینده و سرنوشت بشر پرسش کنند. همه از عصر پسا مدرن و پس از آن صحبت می¬کنند و نیز از مشکلات و موانع این عصر برای حل مسائل و معضلات بشر، نه تنها بشر که کل زمین، زیرا محیط زیست نیز در این معرکه است و همانطور که بشر رنج می¬کشد، محیط نیز دچار تخریب و
آلودگی¬های مختلف است. اموری که مستلزم مباحث فلسفی است و کم و بیش با قدرت و دغدغه تقریبا در تمام نظام عالم، یا لااقل در عالم روشنفکران جریان دارد. چند نمونه از این مباحث را در اینجا ذکر می-کنیم نا رویکرد دنیای معاصر را نسبت به علم، انسان، جهان و زندگی را نشان دهیم (سید جمال موسوی شیرازی، 1387، 152). درباره منطق گفتمان، نویسنده¬ای معاصر با استناد به هابرماس این گونه اظهار می-دارد:
«هابرماس در تندترین نوشته¬های جدلی¬اش علیه فیلسوفان پسا مدرن، لحظه¬ای ابن صور را ایجاد نگرد که حقیقت یکسر نزد اوست و وظیفه¬اش صرفا «افشای حریف است. شیوه بحث هابرماس نمایانگر پیشرفتگی فکر فلسفی غرب است (احمدی، 1373، 150).
این نظر بابک احمدی در کتاب مدرنیته و اندیشه انتقادی در باب یکی از فیلسوفان عصر حاضر است. نکته قابل توجه همانا ارزش بخشیدن به سعه صدر و آزادی تفکر در باره حقیقت است.
مثال دیگر را از گستره روانکاوی ذکر می¬کنیم. دنیای امروز شاهد ظهور گرایش¬های متفاوتی در جهت دست¬یابی به شکل¬های ناشناخته آگاهی است. و این آگاهی از انسان و جهان هستی در ادبیات و هنر چنان افزایش یافته که همگی به آن اذعان دارند. درباره حس پیشگویی، از میان نظرهای گوناگون، این عقیده وجود دارد که طبق آن:
«در این قبیل پدیده¬های نفسانی [حس پیشگویی و فکرخوانی] که می¬توان آن را ادراک فوق حسی نامید، هیچ غرابتی وجود ندارد. هر یک از ما از چنین استعدادی برخوردار است، لیکن در برخی، این کفایت به اوج خود می¬رسد اما در عین حال به حالت پنهان می¬ماند» (ژوزف مورفی، ۱۳۸۶، ۲۲۲).
3- سبک سوررئالیسم و تاثیر آن بر چهار عنصر طراحی لباس
با آمدن سوررئالیسم و خلق دنیاهای خیال¬انگیز و پر رمز و راز، به نظر می¬رسد که مد و هنر یک بار دیگر به خوبی با هم پیوند خورد. از آنجایی که سوررئالیسم، سعی در ارائه ی سوژه¬های عجیب دارد، فهرست چیزهای قابل پوشیدن که توسط هنرمندان طراحی و تولید شده، محدودیتی ندارد. احتمالا می¬توان قوی¬ترین بیان در حس جدید در هم آمیختگی هنر و مد را در سوررئالیسم یافت، چرا که افراد شناخته شده¬ی آن به عکاسی، گسترش و پراکندگی اختراعاتشان و افراط¬گرایی در قدرت تخیلشان متوسل می-شدند. با آمدن سوررئالیسم، مد مفهوم و کاربرد لباس را به عنوان عاملی شهوانی، تشدید منیت و خواست¬ها و امیال، کشف کرد. تهییج به دادن و گرفتن لذت از طریق اجزای پنهان و غایب، تغییر شکل داد. مد این موضوع را قبول کرد و از آن خود کرد و متوجه شد که عاشق و معشوق (رابطه بین هنر و مد) از آن برای متحد شدن استفاده می¬کنند؛ بنابراین لباس، واسطه¬ی عشق است. هنرمندان سوررئالیست به مدد گستره تخیل بدون مرزشان به تجربیات تازه¬ای از ارتباط میان هنر و هنرهای کاربردی و به ویژه مد دست یافتند. «من ری، سالوادور دالی، رنه ماگریت، جورج پلات لینس، سیسیل بیتون و هورست با نقاشی کردن با ارائه چشم اندازهای سوررئال و یا
شخصیت¬های دهه 30، افقی جدید از گم¬شدن هویت بدن و لباس باز کردند. بدن را گسترده و یا متلاشی می¬کردند و پوستی از سنگ یا بدنی ماهی¬گونه ایجاد می¬کردند؛ لباس، جای خود را به کلاژها و چیدمان-هایی از اشیای گوناگون، از قاشق و خرچنگ گرفته تا قفس و خوشه¬های گندم می¬داد. مانند سری مانکن-هایی که در نمایشگاه بین¬المللی سوررئالیسم در 1938 در پاریس برگزار شد. از دهه 30، کل دنیای مد از پوارو، شیا پارلی، شانل و لانوین گرفته تا ویوین وست وود، کارل لگرفلد و ژان پل گولتیه ، همه دیدگاه-شان را بر اساس جابجایی¬های تصاویر و مواد، و جنس و نفش بنا کردند» (ژرمانو، 1996، 56-64).
به عنوان نمونه می¬توان به نمایشگاه بین¬المللی سوررئالیسم که در 1938 در پاریس برگزار شد، اشاره کرد که در آن شانزده مانکن ویترینی توسط هنرمندان سوررئالیست طراحی و اجرا شده بود. این شانزده مانکن هر کدام توسط یک هنرمند ملبس شده بود و بازدیدکنندگان از طریق کوچه¬ای که این شانزده مانکن در آن قرار داشتند، عبور می¬کردند.
شکل 1: مانکن دالی برای نمایشگاه بین¬المللی سوررئالیسم 1938، پاریس، عکس از من ری
(ژرمانو، 1996، 61)
السا شیا پارلی یکی از مهم¬ترین طراحان مد در نیمه نخست قرن بیستم به نوعی با تبعیت از هنرهای زیبا به فرمی از طراحی ضد مد دست یافت. «السا شیا پارلی رقیب شانل در اروپا یک فرم آشکارتر از ضد مد را خلق کرد. او همانند دلونه ابتدا یک هنرمند خیلی خوب محسوب می¬شد.
الهام¬گیری¬های او در استفاده از تصاویر متناقض¬نما که اغلب همانند سوررئالیست¬ها در تئوری¬های جنسیتی فرویدی ریشه داشتند. توسعه¬ی تازگی بی¬حد و حصری در طراحی¬هایش به همراه آورد و استفاده¬ی نامتعارف از مواد مختلف در توانایی¬اش جهت تحلیل طبیعت جدی haute couture سنتی بسیار مهم بود، گرایشی که اغلب باعث اختلاف او با همتایانش می¬شد» (انگلیش، 2007، 32-38).
درست مانند دلونه حرفه¬ی مد شیا پارلی بر پایه¬ی هنرهای زیبا رشد نمود. هنگامی که او به طراحی مد روی آورد آثارش همیشه ارتباطی مستقیم با روش¬شناسی هنری را حفظ کردند. ارتباط او با هنرمندان دادا و سوررئالیست، مفهومی نمادین و پربار به هر کدام از آثارش می¬داد. در طول
حرفه¬ی طراحی¬اش او رابطه متقابل بین مد و هنر را مانند بسیاری از دادائیست¬ها به چالش کشید. «آثار او خیزشی بود در مقابل هر آنچه در هنر آن زمان پرشکوه، قرار دادی (عرفی) و یا حتی
خسته¬کننده بود» (انگلیش، 2007، 43-45). او با استفاده از وسایل غیرعرف، ممتاز سالاری و قوانین سنتی را باطل کرد؛ تصاویر جنسی واضح به جزئیات تزئینی لباس¬هایش افزود و از یادبودهای معروف فرهنگی در کارهایش استفاده کرد. «آثار او به طور متناوب میان تفاسیر عجیب و بیانگر در حرکت بودند و عمدا از ترکیبات جنجالی تکنیک¬ها و مواد قدیم و جدید استفاده می¬کرد تا بتواند بهترین¬ها را از هنرهای تزئینی و زیبا با هم متحد سازد. این تأکیدی بر ارتباط مهم بین شیاپارلی و کارهای هنری سوررئال و آرنوو می¬باشد» (انگلیش، 2007، 45-49). این استفاده از ترکیب¬ها و مواد مختلف از زمان¬های قدیم تا جدید باعث می شد که شیا پارلی دست به تجربه¬هایی برند که نوعی بدعت در تزئین لباس در آن دوران محسوب می¬شد. «هیچ طراحی به اندازه شیا پارلی برای ترویج سوزن¬دوزی کاری انجام نداده است. او به عنوان عکس¬العمل علیه مهره¬دوزی و منجوق¬دوزی¬های دهه ۱۹۲۰ به استفاده از وسایل سوزن¬دوزی که قرن¬ها قبل رایج بود (پولک¬های قرون وسطی) دوباره روی آورد و به دنبال طرح¬هایی بود که یادآور پنجره¬های ویترای و تزئینات قرن ۱۶ هم بودند». در حالی که او به عرف متداول در دنیای مد شوک وارد کرد تمام دست¬اندرکاران و منتقدان مد عاشق اشتیاق و رفتار
غیرعادی¬اش بودند. به گفته ایو سن لورن: «او پر پاریس سیلی زد، آن را کتک زد. شکنجه¬اش داد و محصور کرد: پاریس نیز، دیوانه وار عاشق او شد» (وایت، 1986، 6-9). «شیا پارلی علاوه بر داشتن درک متمایزی از خطوط و برش از رسوم هنری، ارجاعات فرهنگی، و نقش مایه¬های تزئینی بیشماری جهت خلق ظواهری نفیس و در عین حال موهش یا تکان¬دهنده که اغلب با زیورالات خیلی خاص، سوزن¬دوزی و پولک ابزارهای تزئینی دیگر همراه می¬شدند، استفاده می کرد.» (کرایک، 2009،
12-17). توانایی شیا پارلی در ترکیب مهیج و معمولی و تبدیل آن به شی¬ای واحد را می¬توان در گردنبند شیشه¬ای پلاستیکی او دید. گردنبندی که با حشرات رنگین تزئین شده بود و به نظر می¬رسید که در حال راه رفتن بر گردن هستند. «اثری نه تنها عجیب بلکه در عین حال برانگیزاننده برداشت حسی – لامسه¬ای بود. به نظر می رسد که یک گردنبند آرنوو با موجودات دو رگه اثر جواهرساز فرانسوی معروف قرن به نام لالیک، الهام¬بخش چنین اثری باشد. این موضوع نامتعارف و ترکیب مواد با ساختاری نفیس و غیر نفیس در یک اثر، از خصایصی بودند که هم در آثار آرنوو و هم سوررئالیستی شاخص هستند.» (انگلیش، 2007، 52-55). از نظر برتون یگانه هدف هنر، همانا آشکار کردن امور غیرعقلانی، حیرت¬انگیز و خیالی است. چنین است که برتون اصل تداعی آزاد فروید را به کار می بندد. بی¬تردید بخش اعظم اندیشه¬های سوررئالیست¬ها در «نگارش خودکار» و چینش تصاویر در هنر مدیون اندیشه¬های فروید است (لوماس، ۲۰۰۰، 17-21). در فرهنگ اکسفورد سوررئالیسم این گونه تعریف شده است: یک جنبش و سبک هنری در اوایل قرن بیستم است که در جهت فهم ظرفیت بالقوه¬ی ذهن و جستجو در ضمیر ناخوداگاه ذهن است که به صورت نگارش خودکار و چینش تصاویر نامعقول در کنار هم و پی بردن به عمق رؤیاهای افراد است. این جنبش در سال ۱۹۲۴ توسط مأموریت آندره برتون و با داشتن محتوای سیاسی قوی شروع به کار کرد. این جنبش از نمادگرایی و دادائیسم گسترش یافت و به شدت تحت تأثیر اندیشه¬های زیگموند فروید قرار داشت. افرادی که در این زمینه شاخص بودند و کار کردند و در هنرهای تجسمی، برجسته¬ترین آنها آندره ماسون، چین ارپ، چوان میرو، رنه مگریت سالوادور دالی، ماکس ارنست، مان ری و لوئیس بونوئل بودند چند شیوه¬ی عملی پیشنهاد می کنند که ساده¬ترین آنها نوشتن خودکار است. یعنی نویسنده پس از آن¬که خود را به رویا سپرد هر چه به ذهنش رسید باید بی¬تأمل یادداشت کند. اولین جمله خود به خود می آید و به دنبال آن جملات دیگر (یحیی زاده جلودار، ۱۳۹۷، 3-8).
آندره برتون تعریف خود را از سوررئالیسم این گونه ابراز می¬دارد: «خودکاری روانی محض، که شخص به یاری آن قصد ابراز کارکرد واقعی فکر به طور شفاهی یا کتبی یا به هر طریق دیگر داشته باشد؛ به فرمان فکر، در غیاب هرگونه عنصر بازدارنده¬ی ناشی از عقل و فارغ از هر گونه دلبستگی زیبایی¬شناسانه و اخلاقی» (برتون نقل از هربرت رید، ۱۳۶۴، 32-33). سوررئالیسم، یک مفهوم
روان¬شناختی مدرن است که در یک حالت رؤیایی که حالت نیمه هوشیار دارد مبتنی است. این حالت گاهی واقعی¬تر از حالت خودآگاه جلوه می¬کند (سینگ، ۲۰۱۱، 12). در نهایت سوررئالیسم همان طور که برتون می¬گوید، به معنی چیزی خارج از واقعیت یا برتر از واقعیت نیست، بلکه بیشتر به معنی گرایش به عمق و قسمت پنهان واقعیت است (آل احمد، ۱۳۷۷، 5). پیدایش سوررئالیسم کشف یکی از جنبه¬های اصلی وجود انسان بود که دروازه¬ی جدیدی را به روی اکتشافات او در عالم ذهن و ماده باز کرد. سوررئالیسم را باید قدم گذاشتن افکار انسانی در حیطه ای جدید از هستی و به عبارتی دیگر کسب آزادی متفاوتی دانست که تا حال تجربه نکرده است. بدین ترتیب می¬توان گفت سوررئالیسم در هنر همان فرآیندی است که در علم به اختراع می¬انجامد؛ زیرا که اختراع نوعی آفریدن است و به راستی که کار حقیقی هنر اختراع است (آل احمد، ۱۳۷۷، 7-9). سوررئالیسم متکی است بر باور به واقعیت متعالی شکل¬هایی از تداعی که تاکنون مورد غفلت قرار گرفته، و مبتنی است بر قدرت مطلق رؤیا، و بازی¬های بی¬طرفانه¬ی فکر (بکولا، ۱۳۸۷، 24). آندره برتون و لویی آراگون از سردمداران سوررئالیسم تحت تأثیر تئوری فروید قرار گرفتند و سراسر هنر خود را مملو از الهامات ذهن ناخودآگاه ساختند. گرچه قبل از سوررئالیست¬ها نقش ذهن ناخودآگاه و تخیل و تصاویر رویاگونه در آثار هنری دیده می¬شود؛ اما سورئالیست¬ها، با شیوه¬ای مشخص و آگاهانه هنر خود را با تصاویر ناخودآگاه درآمیختند و به بیانی تخیلی دست پیدا کردند که موجب خلق تصاویری بدیع و بی¬سابقه در دنیای هنر گردید. در واقع آنان می¬کوشیدند تا از برخورد عوامل ناخودآگاه و خودآگاه، شناخت تازه¬ای به وجود آورند که به درک تازه از واقعیت انجامد. بدون شک اندیشه¬های خودکاری سوررئالیست¬های گروه پروتونیان و از جمله ماسونز از اندیشه¬های فروید ناشی می¬شود (پولینگ، ۲۰۰۸، 43-47). ضمیر ناخودآگاه فروید تأثیر زیادی بر سوررئالیسم داشت و این تأثیر از این منظر بود که مکتب سوررئالیسم سعی کرد از جنبه¬های مثبت تفکر ناخودآگاه استفاده کند نه بر جنبه¬های درمانی مربوط به ناهنجاری¬ها و بیماری¬های مربوط به اختلال¬های شخصیت. این شیوه¬ی استفاده، آنان را به کاربردهای عملی در زندگی در زمینه¬ی خلاقیت، هنر و نگارش خود¬به¬خودی به کار گرفته
می¬شد (لینگز، ۲۰۱۷، 53-54). سوررئالیسم بر این اصل استوار است که منابع پنهانی در ذهن بشر وجود دارد و به این علت هم است که آنان ادعا می¬کنند در میراث فرهنگی گذشته هویت¬های کشف نشده¬ای باقی مانده است، جنبه¬های قابل تأمل، که باید به صورت موشکافانه به وسیله¬ی علم روانکاوی مورد تحلیل قرار گیرد (سیدحسینی، ۱۳۵۸، 4). نگارش خودکار و ضمیر ناخودآگاه در طی سال¬های اولیه¬ی تاسیس سوررئالیست¬ها از جمله سالوادور دالی نیز به کار گرفته شد و حتی کارهای اصلی دالی نیز از نوشته¬ها و اندیشه¬های ضمیر ناخودآگاه فروید ناشی می¬شود (لوماس، ۲۰۰۰، 17). در قسمت¬هایی از بیانیه¬ی اول سوررئالیست¬ها که در سال ۱۹۲۴ منتشر شده است می¬خوانیم: «یگانه کلمه¬ای که هنوز مرا به هیجان می-آورد کلمه¬ی آزادی است» (سیدحسینی، ۱۳۸۱، 6). در نگاه اول انسان مدرن که آزادی اندیشه برایش مسئله شده بود، اما از اوایل قرن بیستم که انسان¬شناسی از شناخت تن فراتر رفته و روان را نیز به مثابهی پهنایی بیکران و سرشار از امکانات و مسائل گوناگون، مورد شناسایی قرار داد، مسأله¬ی آزادی نیز رنگ جدیدی به خود گرفت و شکلی دیگر از آزادی به نام آزادی ذهن (نه مغز) و روان نیز متجلی شد. نکته¬ی اساسی در مکتب سوررئالیسم این است که این رشته در اصل از سوی پزشکان پایه¬ریزی و گسترده شده است. آندره برتون بنیان گذار این مکتب که خود روان¬پزشک بوده است نظریات مربوط به «ضمیر ناخودآگاه» را از فروید، روان¬شناس و روان تحلیل¬گر گرفته بود و به عبارتی، فروید به عنوان مبدأ و پدر معنوی مکتب سوررئالیسم شمرده
می¬شود. در این فصل طبق یافته¬های بدست آمده، به تحلیل چهار مورد از عناصر مد و طراحی لباس و تاثیر سبک سورئالیسم در آن مورد بررسی قرار می¬گیرد (فاطمه خادمی، 1399، 6).
3-1- تأثیر سورئالیسم بر رنگ لباس
هر رنگ قدرت و خاصیت مختص به خود را دارد و هر فرد با توجه به احساسات و روحیات خود، رنگ مورد علاقه¬اش را برای لباس¬هایش انتخاب می¬کند. البته شرایط¬های دیگر نیز به این انتخاب کمک می¬کنند مانند: سبک یک لباس، محیط اجتماعی، عرف جامعه، شرایط آب و هوایی، محیط کار، فرهنگ، دین و سنت¬های ما. یک طراح مد و لباس باید خصوصیات رنگ¬ها را به طور کامل بداند و اینکه در چه شرایطی از کدام رنگ¬ها در لباس باید استفاده نماید را دانسته، و با توجه به نوع فرم¬های اندامی و رنگ پوست آنها مطابقت داده و در طرح لباس به کار گیرد.
رنگ¬ها دارای دو ویژگی اصلی هستند: 1- ارزش رنگ 2- شدت رنگ
ارزش رنگ:
به درجه روشن بودن یا تیرگی یک رنگ، که آن را از طیف¬های دیگر همان رنگ متمایز می¬کند، ارزش رنگ گویند. مثلا زرد که ذاتا روشن است و رنگ بنفش ذاتا تیره می¬باشد که با اضافه شدن سفید به هر رنگ آن را روشن¬تر و اضافه شدن رنگ مشکی به هر رنگ باعث تیره شدن آن رنگ
می¬شوند.
شدت رنگ:
به میزان شفافیت و یا کدر بودن رنگ، شدت رنگ گویند. به طور مثال اگر طیف رنگ¬های خاکستری را به یک رنگ اضافه کنیم، شدت رنگ آن کم شده و کدر می¬گردد. اما رنگ¬های سفید و مشکی، جزء دسته رنگ¬های خنثی محسوب می¬گردد. یک طراح لباس باید بتواند، رنگ¬ها را به درستی در کنار هم آورده و تناسب رنگی یک لباس را برای هر فرم اندامی خلق نماید. (سازمان پژوهش و برنامه¬ریزی آموزشی، ۱۳۹۵، 76). در ادامه با تأثیرات سورئالیسم بر رنگ لباس آشنا
می¬شویم، که نشان می¬دهد چگونه یک طراح لباس بر اساس مولفه¬های بصری می¬تواند با چینش رنگ¬ها در کنار هم احساس فضای فراواقع¬گرایانه را به مخاطب بدهد (فاطمه خادمی، 1399، 6-7).
شکل 2: تأثیر رنگ بر لباس در سبک سورئالیسم (فاطمه خادمی، 1399، 7)
3-2- تأثیر سورئالیسم بر افزودن الحاقات نامتعارف لباس
دالی در طراحی¬های لباس بداهه و غیرمنتظره¬اش یا اجراهای سورئالیستی، با لیوان¬های پر شده با لیکور و نی آب¬خوری را بر لباس خود می¬چسباند که مفهوم مصرف شده¬ای را با خود به همراه دارد. این کت مردانه از جمله شاهکارهای مفهومی اوست. باتوجه به اینکه چیدمان یک لباس از مهم ترین اطلاعاتی است که یک طراح باید به خوبی از آن شناخت داشته باشد، تا براساس آن بتواند براساس موقعیت اجتماعی، فرهنگ، سبک و غیره را طراحی کند که در شکل 3 به غیر معقول بودن و غیر واقعی بودن و همچنین افزودن الحاقات نامتعارف مانند لیوان در این اثر، با توجه به عناصر جنون، خواب و رویا، سعی کرده تضادی بین انسان و اشیاء را نشان دهد (پورشعبان، محمدی، 1398، 6).
شکل 3: افزودن لیوان بر روی کت (پورشعبان، محمدی، 1398، 6)
3-3- تأثیر سورئالیسم بر بافت لباس
بافت را می¬توان حس لمسی پارچه دانست که شامل خصوصیات وزن، اندازه، حجم و فرم پارچه می-باشد. بافت می¬تواند ویژگی¬های لطافت و زبری، براق بودن و کدر بودن، سفتی و نرمی، ایجاد نماید و نیز به دو روش ساختاری و بصری می¬توان ایجاد نمود. در روش ساختاری ویژگی¬های پارچه با حس لامسه درک می¬شود ولی از روش بصری زمانی که طرحی روی پارچه چاپ می¬شود، این ویژگی بافت را نشان می¬دهد. عواملی نظیر جنس الیاف، نخ، روش پارچه¬بافی و پرداخت نهائی، بافت ساختاری پارچه را تعیین می¬کنند. (سازمان پژوهش و برنامه¬ریزی آموزشی، 1395، 85).
در تصویر ۴، ویژگی¬های بصری و ساختاری بافت¬ها، در ایجاد سبک سورئالیسم متشکل شده و تأثیرات آن بافت بر روی اندام و لباس نشان داده می¬شود. از تأثیرات سبک سورئالیسم بر روی این بافت لباس، می¬توان به مجلل بودن، پر زرق و برق و پر از دوخت¬های دست دوز تزئینی اشاره کرد. لباسی عظیم، حجیم و باشکوه که اکثرا با تزئیناتی همچون فلز در بافت آن همراه است و تبدیل بافت پارچه به حجم-های سه¬بعدی حیرت¬آور شده که هنر خود را مملو از الهامات ذهن ناخودآگاه ساخته است و نیز، تخیل و لباسی رویاگونه در اثر دیده می شود (فاطمه خادمی، 1399، 9).
شکل 4: بافت برجسته لباس سورئال (فاطمه خادمی، 1399، 9)
3-4- تأثیر سورئالیسم بر فرم و ظاهر لباس
منظور از فرم، سطح میان خطوط بسته را گویند. مانند فرم¬های هندسی و غیرهندسی که شامل دایره، مربع، مثلث، مستطیل، بیضی، ذوزنقه و … می¬باشند. ضخامت خطوط محیطی فرم¬ها و فضای بین آنها و فاصله بین¬شان، در ایجاد این اثرات نقش دارند. برخی از فرم¬ها در جهت قرار گرفتن خود در لباس، تأکید می¬کنند. مانند یک زیرسینه که آن را کوتاه و پهن¬تر نشان می¬دهد و یا فرم¬هایی که خطوط مورب داشته و حس حرکت و پویایی را ایجاد کرده و در مقابل، حس ثبات را کاهش
می¬دهند. (سازمان پژوهش و برنامه¬ریزی آموزشی، ۱۳۹۵، 90). نمونه¬ای که در تصویر می¬بینید، طراح با استفاده از سبک سورئالیسم در کارش توانسته از فرم¬هایی ادغام شده استفاده کند و یکی از
ویژگی¬های این کار تلفیق دادن تکنولوژی با فشن است که از تکنولوژی پرینت سه¬بعدی در لباس استفاده شده. از لحاظ زیبایی بصری و چه از لحاظ تکنیک و اجراء منحصر به فرد و شگفت¬انگیز است. گاهی شکل لباس می¬تواند فرم طبیعی اندام را مخفی نموده و اندام را بدون ایراد نشان دهد و همچنین فرم لباس اشاره به این موضوع دارد که سورئالیسم متکی است بر باور به واقعیت متعالی شکل¬هایی از تداعی که تا کنون مورد غفلت قرار گرفته و مبتنی است بر قدرت مطلق رویا و
بازی¬های بی طرفانه فکر (فاطمه خادمی، 1399، 10).
شکل 5: ایریس ون هرپن (فاطمه خادمی، 1399، 10).
نتیجه¬گیری کلی
هر کدام از طراح¬ها، رویای مخصوص به خود را در آثارهایشان به نمایش در می آورند. عده¬ای از طراحان به وسیله نگارش خودکار و لکه¬های تصادفی به خلق آثار می¬پرداختند که در آن نظارت عقل کمتر بود، اما باز نظارت آن قطع نمی¬شد و اما گروه دیگر به خلق لباس¬هایی رویاگونه پرداختند که در این آثار عقل به نسبت نظارت بیشتری را داراست. سورئالیست¬ها برای بیان ناخودآگاه از تداعی آزاد و تصویر رویاها استفاده نمودند و آثاری در نوع خود بدیع و بی¬سابقه¬ای را در دنیای هنر و مد بوجود آوردند. هنر و مد در طول تاریخ از هم تأثیر گرفته و بر هم تأثیر گذاشتند و از طرف دیگر فرایند جهانی شدن نیز به نوعی بر هنر و مد تأثیر گذار بوده است و منجر شد تا مد جنبه¬ای خارج از مرزهای جغرافیایی یک فرهنگ خاص پیدا کند و بتواند توجه بسیاری از مخاطبان را در اقصا نقاط جهان به صورت یکسان جلب نماید. مد و هنر هر دو زیر مجموعه¬ای از جامعه هستند. چناچه جامعه را در زمان یا دوره¬ی مشخصی مورد بررسی قرار دهیم، ساختارها، سبک¬ها و خاستگاه¬ها یا
ضرورت¬های مختلفی را می¬طلبد که متناسب با آن جامعه، هنر و مد تحت تأثیر قرار می¬گیرد. نزول وقایع طبیعی، جنگ¬ها، تغییر حکوت، سیاست و … همه می¬توانند بر ارزش¬ها و نرم¬های هنر و مد تأثیرگذار باشد.
منابع فارسی
• موسوی شیرازی، سیدجمال (1387) تاثیر سورئالیسم بر تفکر ماصر، پژوهش زبان¬های خارجی، شماره 50
• خادمی، فاطمه (1399) سبک سورئالیسم و تاثیر آن بر چهار عنصر طراحی لباس، دانشگاه کمال¬الملک، نوشهر
• آل¬احمد، مصطفی (۱۳۷۷) سورئالیسم از انگاره ی زیبایی شناسی هنری، چاپ اول، تهران، انتشارات نشاته
• بوکولو، ساندرو (۱۳۸۷) هنر مدرنیسم، ترجمه رویین پاکباز و دیگران، تهران، انتشارات فرهنگ معاصر
• حسینی، سیده مروارید (۱۳۹۴) سورئالیسم در شعر جنگ، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته علوم انسان، دانشگاه شهر کرد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی
• سازمان پژوهش و برنامه¬ریزی آموزشی (۱۳۹۵) طراحی و زبان بصری،تهران ، ناشر: شرکت چاپ و نشر کتاب های درسی ایران
• محمدی، وحید، پورشعبان، سمیرا (۱۳۹۸) طراحی پارچه خلاقانه بر پایه انتزاع سورئالیسم و کاربردهای آن در مصارف دیگر، کنفرانس ملی مهندسی نساجی، پوشاک و مد دیگر، کنفرانس ملی مهندسی نساجی، پوشاک و مد
• مکنزی مایری (1394) گرایش¬های طراحی و لباس، مترجم آیدا تدین، انتشارات آبان
• هربرت رید (۱۳۹۲) معنی هنر، ترجمه نجف دریا بندری، تهران، ناشر علمی فرهنگی
• یحیی¬زاده جلودار، سلیمان (۱۳۹۷) تاثیرپذیری مکتب ادبی سورئالیسم از دستاوردهای مکتب روان تحلیل¬گری زیگموند فروید، شماره ۴
منابع غیرفارسی
• Breton, André. (1966). Manifeste du surréalisme. Paris, Gallimard, Coll. Idées.
• Ahmadi, Babak. (1373/1994). Moderniteh va Andisheh Etnteghadi. (Modernity and critical thinking). Tehran : Markaz Publications.
• Murphy, Joseph. (1384/2005). Niruyeh Tafakkor Mosbat (The Power of Positive thought). Translated by Hushyar Razmara. Tehran: Sepanj Publications.
• Craik. Jennifer (2009) Fashion: The key concepts, Oxford: Berg
• English. Bonnie (2007) A cultural study of fashion in the twentieth century: From the catwalk to the sidewalk, oxford
• Germano.celant, editor (1996) Looking at fashion, Florence Biennale catalogue, Thames& Hudson, London
• Lomas.David(2000) The haunted self-surrealism, Psy choanaly sis and subjectivity. London: Yale university press
• Lingis A (2017) This Immense fascination with the unconscious: psy choana lysis and surrealism. Springer
• Poling.clarkV(2008) Automatism and the fragmented self, In andre masson and the surrealist self, by Clarke V poling, New haven
• Sing S.K(2011) surrealist movement greener journal of art and humanities.VOI,1(1)
• White.palmer(1986) Elsa Schiaparelli: Empress of paris fashion, Rizzoli