در حال حاضر صنعت نساجی یکی از صنایعی است که پیشرفتهای بسیار قابل توجهی داشته است. صنعت بافندگی از جمله حوزههایی است که از این قائده مستثنی نبوده است. در گذشته در كتابهای قدیمی نساجی، تقسیم بندی ماشینهای بافندگی بر اساس نوع محورهای متحرك و تعداد آنها انجام میشد، اما امروزه این تقسیمبندی به گونهای دیگر و بر بر اساس طریقه پودگذاری آنها صورت میگیرد. در این راستا سعى بر آن داریم تا انواع سیستمهاى پودگذارى را بررسى كرده و به شرح معایب و مزایاى هر یك بپردازیم. شایان ذكر است كه این معایب میتواند دلیل اصلى رشد تكنولوژى نساجى از دیرباز تا امروز بوده باشد.
مقدمه:
پیشرفت تكنولوژی نساجی در چند سال گذشته به اندازه ای چشمگیر و تغییرات تكنیكی آن به قدری متنوع بوده است كه میتوان به جرأت آن را به عنوان دومین تحول بزرگ صنعتی در زمینه تكنولوژی و ماشینسازی به حساب آورد.
دلایل تحول صنعت نساجی به غیر از مسائل اقتصادی و تكنیكی تولیدی، به عوامل زیر بستگی داشته است:
- ازدیاد سریع جمعیت در قرن نوزده و بیست سبب شد تا نیاز به افزایش تولید كارخانههای نساجی و در نتیجه افزایش تولید ماشینآلات نساجی بیشتر شود.
- پیشرفت سریع سایر صنایع در نتیجه كمبود كارگر و بالا رفتن دستمزد در این صنایع باعث شد كه كارگران صنعت نساجی دیگر روی آورد. در این مورد تنها راه حل علمی اتوماتیك كردن ماشینها برای كم كردن نیاز به كارگر و به موازات آن افزایش تولید ماشینآلات به منظور قادر ساختن كارخانههای تولیدی به پرداخت دستمزد بیشتر بود.
- بالا رفتن تمدن ماشینی ملتها و تحول روز افزون مد در زندگی عامه مردم سبب شد تا میزان معرف سرانه منسوجات افزایش یابد.
ماشینهای بافندگی از زمان بوجود آمدن دستگاه بافندگی دستی تا ماشینهای بافندگی اتوماتیك دوره تكمیلی قابل ملاحظه ای را پشت سر نهاده است. با این وصف اگر مطالعه سطحی در این مورد انجام گیرد، ملاحظه میشود كه تكنیك كار ماشینهای جدید به همان دستگاههای بافندگی دستی شباهت دارد. با اختراع ماشینهای بافندگی، بافندگی بوجود آمد و روشهای بافندگی جدیدی ارائه شد.
در دوره توسعه و تكمیل ماشینهای بافندگی تا زمان بوجود آمدن ماشینهای بی ماكو تحولاتی پیدا شد. در حالیكه بر روی دستگاه بافندگی دستی هر نوع پارچهای از لحاظ جنس بافته میشد، با مكانیزه شدن این دستگاهها و بوجود آمدن ماشینهای بافندگی برای هر نوع پارچه ای ماشین مخصوصی ساخته شد. به طور مثال ماشینهای بافندگی برای پارچههای پنبه ای، فیلامنت پشم و غیره ساخته میشد و فقط در همین موارد به كار میرفت. واضح است كه این ماشینهای مورد استعمال ویژهای داشت و فقط برای بافتن پارچه مخصوصی قابل استفاده بود. با عرضه شدن ماشینهای بی ماكو و با توجه به این مطلب كه یكی از خصوصیات آنها عمومی بودن كاربرد آنهاست و میتوان پارچههای متنوعی بر روی آنها بافت، كارخانههای سازنده ماشینهای اتوماتیك برای رقابت با ماشینهای بی ماكو مجبور شدند ماشینهایی بسازند كه كاربرد آنها عمومی باشد. در حقیقت باید گفت كه كارخانههای سازنده امروزه سعی میكنند كه ماشینهای بافندگی را با موارد كاربرد متنوع عرضه كنند. با وجود این ممكن است اصطلاح ماشین بافندگی عمومی كمی اغراقآمیز باشد. زیرا با وجود آنكه از نظر مكانیكی و تكنولوژی بافت، امكان عمومی بودن یك ماشین بافندگی وجود دارد ولی كاربرد چنین ماشینی در بیشتر موارد از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست. در مورد عمومی بودن ماشینهای بافندگی می توان حداكثر تا آنجا پیش رفت كه مثلاً برای دو پارچه مختلف، نمره نخ، پهنای پارچه و تراكم در یك حد قرار داشته باشد. در غیر این صورت حتی از نظر تئوری قابل قبول نیست كه به طور مثال بتوان بر روی یك ماشین بافندگی اتوماتیك پشمی یك پارچه ظریف ابریشمی بافت.
با در نظر گرفتن مطالبی كه در مورد كاربرد ماشینهای بافندگی عمومی گفته شد، نمی توان ماشینهای بافندگی را به طور صحیح و مجزا از یكدیگر تقسیمبندی كرد. در كتابهای قدیمی نساجی تقسیم بندی ماشینهای بافندگی بر اساس نوع محورهای متحرك و تعداد آنها انجام میشد، اما امروزه این تقسیمبندی صحیح نیست. امروز میتوان ماشینهای بافندگی را بر اساس طریقه پودگذاری آنها تقسیمبندی كرد:
- ماشینهای بافندگی با سیستم پودگذاری معمولی.
در این ماشینها پودگذاری توسط ماكویی كه در داخل آن ماسوره نخ پود قرار دارد انجام میشود. این ماشینها به طور كلی شامل ماشینهای بافندگی معمولی و اتوماتیك هستند. ماشینهای بافندگی معمولی بیشتر در بافت پارچههای سنگین، مانند پشمی و غیره مورد استفاده قرار میگیرد. امروزه اكثر ماشینهای بافندگی با روش پودگذاری معمولی از نوع اتوماتیك هستند.
- ماشینهای بافندگی با سیستم پودگذاری غیر معمولی.
این ماشینهای بافندگی به گروههای مختلفی تقسیم میشوند:
- ماشینهای بافندگی كه در آنها عمل پودگذاری توسط یك جسم پرتاب شونده انجام میشود. پودگذاری در این ماشینها یا توسط ماكوی گیرهای كه فاقد ماسوره است و در دو سر ماكو گیرههایی تعبیه شده و یا توسط جسم پرتابشونده گیرهدار كوچكی كه ابتدای نخ پود را میگیرد و به داخل دهنه میكشد انجام میشود.
- ماشینهای بافندگی كه به طور مثبت پودگذاری میكنند. این ماشینها دارای گیرههایی هستند كه توسط تسمه و یا میله به داخل دهنه رفته و نخ پود را وارد میكنند.
- ماشینهای بافندگی جت- این نوع ماشینها به وسیله جت آب و یا جت هوا نخ پود را به داخل دهنه وارد میكند.
- ماشینهای بافندگی چند فازی- در این ماشینها همزمان چند دهنه به صورت سری و یا موازی تشكیل میشود و چند پود را وارد دهنه میكند.
ماشینهای بافندگی با ماکو
در گذشته چون ماشینهای بافندگی معمولا یک عرض پارچه میبافتند و عرض شانه ماشینهای بافندگی با توجه به نوع منسوج موردنظر ساخته میشد، مقایسه ماشینهای بافندگی نسبت به هم بر اساس سرعت ماشین یعنی دور در دقیقه ماشین و یا تعداد پودهای بافتهشده در دقیقه انجام میشد.
در ماشینهای بافندگی با ماکو، دلایل متعددی وجود دارد که مشخص میکند، به چه علت سرعت این ماشینها محدود بوده است و نمیتواند از سرعت عملی که امروز دارا هستند سریعتر کار کنند. این دلایل را میتوان به صورت ذیل جمعبندی کرد:
- سرعت ماشین بافندگی با ماکو در ارتباط نزدیک با سرعت ماکو است. به عبارت دیگر اگر در نظر باشد که سرعت ماشین بافندگی افزایش یابد لازم است که سرعت ماکو نیز بطور متناسب افزایش یابد. زیرا در یک دور میللنگ، عملیات مختلفی برای بافت یک پود انجام میشود، که این عملیات طبق دیاگرام زمانی ماشین، باید در زمانهای معین شروع و خاتمه یابد. عمدهترین این عملیات به ترتیب عبارت است از: تشکیل دهنه، پودگذاری، دفتین زدن، باز شدن نخ و پیچیدن پارچه و عملیات مربوط به کنترل و اتوماسیون که دایره زمانی را تشکیل میدهند.
- محدودیت انرژی تفویض شده به ماکو، دلایل متفاوتی دارد. مهمترین نکته: ایجاد ارتعاش در چوب مضراب است، که این انرژی را به ماکو منتقل میکند. به این دلیل نمیتوان چوب مضراب را از ماده دیگری به غیر از چوب ساخت. زیرا بطور مثال، در اثر این ارتعاشات بهراحتی به رزونانس میافتد، اما چوب بهراحتی این ارتعاشات را خنثی میکند. این مزیت چوب مضراب، در مقابل این عیب قرار دارد، که مقاومت آن در مقابل انتقال انرژی به ماکو، کم است و به این دلیل چوب مضراب یکی از قطعات پر مصرف کارخانههای بافندگی است.
- مضراب مکانیزم ضربه نیز با توجه به دلایل فوق، امروزه از پلاستیک ساخته میشود. با این وجود این قطعه نیز خیلی سریع مستهلک میشود. افزایش انرژی پرتابی باعث میشود که مصرف مضراب نیز از آنچه امروزه متداول است، بیشتر شود و در نتیجه امتیاز افزایش سرعت ماشین بافندگی، توسط افزایش هزینه تعویض این قطعات خنثی میگردد.
- در اکثر ماشینهای بافندگی، انرژی پرتابی از بادامک ضربه و پیرو آن گرفته میشود. تماس پیرو با بادامک توسط نیروی فنر اعمال میشود. افزایش سرعت ماشین بافندگی مشکلی بوجود میآورد، که از آن میتوان به عنوان حرکت جهشی پیرو روی دماغه بادامک، نام برد.
- هنگام پرواز ماکو، نخ پود از یک سمت به کناره پارچه و از سمت دیگر به ماسوره متصل است و در اثر حرکت ماکو از ماسوره باز میشود. بدین ترتیب در نخ پود کشش قابل توجهی بوجود میآید. این کشش با افزایش سرعت ماکو زیاد میشود و اگر از حد معینی تجاوز کند نوک ماکو را از شانه بافندگی جدا میکند و ممکن است، باعث شود، ماکو از دهنه بیرون آید. با توجه به دلایل ذکر شده در مورد ماشینهای با ماکو، میتوانیم تاکید کنیم، که این ماشینها از نظر توان تولیدی (منظور مقدار پود بافته شده در واحد زمان یا به عبارت دیگر متر پود بافته شده در دقیقه است) نسبت به ماشینهای بی ماکو، در موقعیت پایینی قرار دارند. به عبارت دیگر نمیتوانند به میزان ماشینهای بی ماکو، پارچه تولید کنند.
ماشینهای بافندگی بی ماکو
به منظور بررسی ماشینهای بافندگی بی ماکو، ابتدا لازم است که آنها را نسبت به نوع تکنولوژی بافت پارچه تقسیمبندی کنیم و سپس ماشینهای مناسب برای بافت یک نوع پارچه را از نظر فنی و اقتصادی مورد بررسی قرار دهیم. تقسیمبندی این ماشینها به صورت ذیل، دید جامعی نسبت به تکنولوژی کار آنها ارائه میدهد.
گروه اول ماشینهایی هستند که پودبر مانند ماشینهای با ماکو، به داخل دهنه پرتاب میشود، اما نظر به اینکه جرم پرتاب شونده در برخی از این ماشینها به مراتب کاهش یافته است، در نتیجه سرعت پودبر و ماشین بافندگی، افزایش یافته است.این ماشینها به دو صورت ماشینهای ماکو گیرهای و پروژکتایل (فشنگی) ساخته میشوند. ماشینهای نوع اول، توسط تعداد معدودی کارخانه ساخته میشدند، اما به علت جرم زیاد ماکو، که حدود 300 گرم بود، این ماشین نتوانست نسبت به سایر ماشینهای بی ماکو، سرعت قابل ملاحظهای داشته باشد. به این دلیل این ماشین قابل رقابت با سایر ماشینهای بی ماکو نبود و از رده خارج شد. این ماشینها دارای یک مزیت فنی خوبی بودند: حاشیه پارچه تقریبا شبیه حاشیه پارچههای بافته شده در ماشینهای با ماکو است.
ماشینهای پروژکتایل، با توجه به جرم بسیار کم پودبر، که حدود 40 یا 60 گرم است، توانستهاند با سرعت بیشتری کار کنند. این ماشینها قادر هستند، توان پودگذاری 1400 متر در دقیقه را بهدست بیاورند.
گروه دوم ماشینهایی هستند، که پودبر از طریق یک مکانیزم مثبت مکانیکی حرکت میگیرد.پودبر به صورت یک گیره نخ در انتهای یک تسمه الاستیکی و یا یک ناودانی و یا یک میله غیر الاستیک نصب شده است و به راپیر معروف است. دسته اول این ماشینها ماشینهایی هستند که برای پودگذاری فقط به یک پودبر نیاز دارند و پودبر دارای یک سر گیره میباشد. ماشینهایی که بر اساس این مکانیزم کار میکنند، توسط چند سازنده ساخته شدهاند و اساس کار آن به این صورت است، که طول راپیر کمی بیشتر از عرض شانه بافندگی است. راپیر خالی از داخل دهنه عبور میکند و در سمت دیگر ماشین بافندگی، ابتدای نخ پود را میگیرد و به داخل دهنه میاورد. با توجه به زمان زیادی که برای حرکت راپیر و باز بودن دهنه مورد نیاز است، سرعت این ماشین کم و تولید آن نیز به همین نسبت پایینتر از ماشینهای دیگر است.
دسته دیگر ماشینهای راپیری، ماشینهایی هستند که پودگذاری را به وسیله یک راپیر، با یک سرگیره انجام میدهند، ولی در ماشین، دو راپیر وجود دارد که متناوبا پودگذاری میکنند. نوع دیگر ماشینهای راپیری دارای دو راپیر برای پودگذاری میباشند. در این ماشینها، یک راپیر به عنوان پودآور و راپیر دیگر به عنوان پودبر عمل میکند. نوع دیگر ماشینهای راپیری، ماشینهایی هستند که دارای یک راپیر با دو سرگیره میباشند.این نوع ماشینها به ماشینهای بافندگی دو فازی معروف هستند.
سرگیرهها:
از نظر تكنولوژی بافت پارچه دو نوع انتقال نخ پود به داخل دهنه در ماشینهای راپیری وجود داشته است. در نوع اول كه به روش گالبر مخترع آن معروف است نخ پود به داخل دهنه و تا نیمه اول توسط پودآور به صورت قلاب منتقل میشود. در وسط دهنه، پود در پشت قلاب تشكیل شده توسط نخ افتاده و در این هنگام سر یك لای نخ كه توسط گیره كناری پارچه گرفته شده است، آزاد میشود. پودبر، «لای» آزاد شده نخ را در نیمه دوم دهنه صاف میكند. در این روش پودگذاری، سرگیره ها بسیار ساده ساخته شده اند. زیرا پودآور می تواند فقط به شكل دو شانه و پود بر به شكل قلاب ساخته شوند. هیچ قطعه حركتكننده در سر گیرهها وجود ندارد. ساخت آنها ساده و ارزان است و تعمیر و نگهداری آن نیزساده می باشد. به علت فرم خاص سرگیره ها سطح مقطع آنها كوچك است و در نتیجه ارتفاع دهنه بسیار كم و تارپارگی نیز كاهش قابل ملاحظه ای دارد. این نوع روش پودگذاری دارای اشكال بزرگی است كه می توان از سرعت زیاد باز شدن نخ از بوبین نام برد. در نیمه اول دهنه تمام طول نخ پود مورد نیاز از بوبین باز می شود. به عبارت دیگر نسبت به روش دیگر پودگذاری در نصف زمان باز شدن نخ آن روش تمام طول نخ را باز میكند یعنی سرعت باز شدن نخ دوبرابر است، كشش وارده به نخ با سرعت باز شدن نخ ارتباط مستقیم دارد. این نكته محدودیت بزرگ برای افزایش سرعت این ماشین به حساب میآید. این نكته سبب شده است كه امروزه هیچ سازندهای این نوع روش پودگذاری را ارائه ندهد.
گرچه با این روش پودگذاری، امكان دارد كه حداقل یك حاشیه بافته شده شبیه پارچه ای بافته شده تسوط ماشینهای بافندگی با ماكو بوجود میآید. در روش دوم پودگذاری، كه به روش دواس معروف است، پودآمد سر نخ را میگیرد و تا نیمه دهنه هدایت میكند. نحوه باز و بسته شدن سر گیرهها برای انتقال نخ پود، به دو صورت كنترل شده و غیر كنترل شده انجام میشود.
در روش كنترل شده میتوان از خارج دهنه باز و بسته شدن سرگیره ها را فرمان داد، و یا توسط مكانیزمی كه در داخل دهنه وجود دارد این عمل را كنترل كرد. با این روش می توان پارچههایی كه با پودهای مختلف كار میكنند به راحتی بافت. زیرا عمل باز و بسته شدن سرگیرهها به منظور گرفتن و آزاد كردن نخ پود كنترل شده است. در بیشتر ماشینهای راپیری، انتقال نخ پود به داخل دهنه، در اثر قرار گرفتن نخ پود در داخل سرگیره و كشیده شدن از داخل گیره پودآور انجام میشود. در هر حال این نوع سرگیرهها از قطعات متحرك بسیار كوچك و فنر ساخته شدهاند كه به نگهداری و سرویس دفتین نیاز دارند. چون سرگیرهها از چند قطعه ساخته شدهاست در نتیجه سطح مقطع آن نیز بزرگ است و نسبت به روش گابلر به ارتفاع دهنه بیشتری نیاز دارد.
انواع راپیر و گیرپر:
سرگیرهها معمولاً توسط تسمه های الاستیكی و یا میله و تسمههای غیر الاستیك به داخل دهنه حركت داده میشوند. انتقال سرگیرهها توسط میله های غیر الاستیك (خشك) این مزیت را دارا است كه میتوان در برخی از ماشینها، فرمان باز و بسته كردن سرگیرهها را از خارج ماشین كنترل كرد. در حالیكه انجام این عمل در راپیرهای الاستیكی (نرم) مشكل است.
برخی از راپیرهای غیر الاستیك را میتوان بدون راهنما تا عرض یعنی وارد دهنه كرد بدون آنكه با نخهای تار تماس داشته باشد. در حالی كه راپیرهای الاستیكی حتماً باید دارای راهنما بوده و یا بر روی نخهای تار تكیه كنند. اشكال عمده راپیرهای غیر الاستیك در این است كه وقتی از داخل دهنه خارج میشوند در كنار ماشین فضای زیادی را اشغال می كنند. به این علت و با توجه به فضای اشغالی برای هر ماشین و تأثیر اقتصادی آن در قیمت تمام شده محصول معمولاً منطقی است كه ماشینهای بافندگی تا عرض 250 سانتی متر با راپیر غیر الاستیك كار شود. برای ماشینهای عریض تر تسمههای الاستیكی كه در كنار ماشین به دور یك نیم دایره (كمان) و یا به دور یك استوانه پیچیده میشوند، مورد استفاده قرار میگیرند.
مكانیزمهای حركتدهنده راپیر:
در ماشینهای بافندگی بی ماكو، راپیرها به طرق مختلف حركت میکنند. نحوه حركت راپیر در نحوه كار ماشین بافندگی، ایجاد صدا و ارتعاش و كیفیت پارچه تأثیر بهسزایی دارد. چنانچه راپیر از نوع تسمه الاستیكی باشد، به دو صورت حركت میکنند.
نوع اول ماشینهای هستند كه راپیر آنها بر روی استوانه ای كه در كنار ماشین قرار دارد پیچیده میشود. این نوع راپیرها، معمولاً از تسمههای ساده ساخته شدهاند و حركت نوسانی خطی آنها از حركت نوسانی غلتك راپیر گرفته میشود. به عبارت دیگر انتهای این راپیرها به استوانه مربوطه متصل است و با حركت استوانه ها راپیر به داخل دهنده رانده میشود.
در این نوع ماشینها، اكثر راپیرها از یك تسمه فلزی نازك ساخته شده است. دوام این نوع راپیر زیاد است و مشكلات شكستن راپیر كه در انواع دیگر وجود دارد، در این نوع به چشم نمی خورد. شكسته شدن راپیرها معمولاً به خاطر تنظیم غلط، به خصوص در ارتباط با انتقال نخ پود در میان دهنه و برخورد سرگیره ها با یكدیگر است. چنانچه تنظیم این قسمت از ماشین به درستی انجام نشود، نه تنها در انتقال سر نخ پود در میان دهنه اشكال بروز میكند بلكه شكسته شدن راپیرها را نیز به دنبال دارد. چنانچه از راپیر استفاده شود، در اثر تنظیم غلط راپیرها، صدمه آسیب به گیره ها منتقل میشود و در این نوع ماشینها، بیشتر ضایعات به شكستگی سرگیرهها مربوط است. با استفاده از راپیر تسمهای فلزی، معمولاً نمیتوان از راهنمای كمانی در خارج از ماشین استفاده كرد. زیرا راهنمای این نوع راپیرها خود منتقل كننده راپیرها در داخل دهنه هستند و این امر با استفاده از راهنمای كمانی امكان پذیر نیست. در این نوع انتقال راپیر، نكته عمده چگونگی ایجاد یك حركت نوسانی به غلتك راپیر است. در بیشتر ماشینهایی كه از این نوع ساخته شده است معمولاً در پشت استوانه ورودی محور آن، یك چرخ دنده قرار دارد كه با یك دنده شانه ای در ارتباط است. دنده شانهای حركت خود را از یك چرخ لنگ و یا میل لنگ میگیرد و به بالا و پائین حركت میكند. نوع دیگر راپیرهای الاستیكی راپیرهایی هستند كه راهنمای آنها در خارج از دهنه به صورت كمان ساخته شدهاست. چون این كمانها قادر نیستند حركت راپیرها را به داخل دهنه تأمین كنند. لذا نحوه حركت آنها به صورت دیگری است. در اكثر این نوع راپیرها، معمولاً یك چرخ دنده كه به شكل چرخ دنده زنجیری است، به عنوان آخرین عامل حركت دهنده راپیر، مورد استفاده قرار میگیرد. خود راپیر دارای چرخ دندانه است و این دندانهها روی چرخ دنده زنجیری قرار میگیرد. با توجه به اینكه در اثر چرخش و حركت نوسانی این چرخ دنده و تماس مستقیم آن، راپیر حركت میگیرد، در نتیجه راپیر نمیتواند از فلز ساخته شود. در این صورت صدای ایجاد شده بسیار زیاد میشد. این راپیرها معمولاً از یك لایههای مختلف پارچه كه با صمغهای مخصوص به هم چسبانده شده است و یا در انواع جدیدتر از مواد كربنی كه مقاومت سایشی بیشتری و عمر بیشتری دارند و از طرفی به روغنكاری نیازی ندارند استفاده میشود. برای ایجاد حركت نوسانی در برخی از ماشینهای راپیری، از حركت نوسانی دفتین و یا از یك چرخ لنگ و یا بادامك و یا میل لنگ استفاده میشود. انتقال حركت تا آخرین چرخ دنده، در برخی به وسیله یك گیربكس و در انواع دیگر به وسیله تسمه صورت میگیرد. در اكثر ماشینهای راپیری، در هر سمت ماشین و برای هر یك از راپیرها یك مكانیزم حركتدهنده وجود دارد. به استثنای ماشینهای دو فازی كه دارای یك راپیر و دو سرگیره هستند. در این ماشینها یك مكانیزم انتقال حركت راپیر در وسط وجود دارد، در نتیجه تعداد قطعات حركتدهنده برای راپیر كمتر میشود كه ارتعاش و صدای تولیدی نیز تقلیل مییابد.
برای ایجاد حركت نوسانی راپیرها، از چرخ دندههای سیارهای و یا سیكوییدی نیز استفاده میشود. به طور كلی در مكانیزم حركت نوسانی راپیرها، چنانچه از چرخ دندههای كمتری استفاده شود صدا و استهلاك كمتری وجود خواه داشت. در سرعتهای بالا این امر اهمیت بیشتری پیدا میكند. به این دلیل در طرحهای جدیدتر ماشینهای راپیری سعی داشته است كه از چرخ دندههای كمتری در مسیر انتقال حركت استفاده شود. چرخ دنده های سیاره ای امروزه بیشتر در ماشینهای راپیری با سرعت كم كه فقط در بافت پارچههای بسیار سنگین كه سایر ماشینها با آنها قابل رقابت نیستند. مورد استفاده قرار میگیرد. نحوه انتقال حركت راپیرها استفاده از چرخ لنگ و اهرمهای مختلف است. این نوع انتقال حركت بسیار ساه است ولی در عوض استهلاك محورهای دوران اهرمها بسیار زیاد است. مگر در ماشینهایی كه مركز انتقال استهلاك محورهای دوران اهرمها بسیار زیاد است. مگر در ماشینهایی كه مركز انتقال حركت نسبت به راپیر در فاصله كمی قرار دارد. و اهرمها كوچكتر و سبكتر انتخاب شدهاند. نوع دیگر ایجاد حركت نوسانی با استفاده از بادامك است. چرخش بادامك حركت نوسانی پیرو را سبب میشود. این حركت نوسانی میتواند از طریق اهرم به راپیر منتقل میشود. چنانچه از پیچیدگی طرح تماس پیرو با بادامك صرف نظر شود، این نوع انتقال حركت یكی از مناسبترین نحوه ایجاد حركت نوسانی راپیرها است.
گروه دیگر ماشینهای بیماکو، ماشینهای بافندگی جت هستند، که به دو صورت جت آب و جت هوا ساخته میشوند. گروه دیگر ماشینهای چند فازی یا چند دهنهای هستند، که تشکیل چند دهنه در آنها یا به صورت سری یا به صورت موازی انجام میشود.
ماشینهای چند فازی (چند دهنهای)
در این ماشینها، دفتین به صورتی که در سایر ماشینها وجود دارد، دیده نمیشود. نخ پود توسط لاملها و یا غلتکهای مارپیچ، به لبه پارچه فشرده میشود. این امر سبب میشود که تولید پارچه با تراکمهای متوسط و بالا امکان پذیر نباشد. برای تولید این گونه پارچهها باید دفتین با انرژی لازم، نخ پود را به لبه پارچه بکوبد.
نظر به اینکه همزمان تعداد زیادی پودبر در داخل دهنههای مختلف حرکت میکنند، چنانچه در دهنه اول پودپارگی رخ دهد، برای رفع پودپارگی اجباراً باید نخ پود تمام دهنهها از داخل پارچه بیرون آورده شود. این اشکال به خصوص هنگام کار کردن با پودهای سست، علاوه بر ایجاد علامت روی پارچه، سبب میشود، که راندمان ماشین نیز کاهش یابد.
نوع نخهای پود مورد استفاده در این ماشین، از نظر نمره نخ، ممکن است ایجاد اشکال نماید. زیرا در برخی از این ماشینها، نخ پود متناسب با یک عرض بافت بر روی یکی از پودبرها پیچیده میشود. مقدار نخ پیچیده شده بر روی پودبر (در ارتباط با نمره نخ) این اشکال را بوجود میآورد، که چنانچه نخ پود ضخیم باشد، حجم نخ پیچیده شده بر روی پودبر، از مقدار در نظر گرفته شده بیشتر میشود.
در این ماشینها، امروزه میتوان چند طرح ساده و ابتدایی را بافت و به نظر نمیرسد که طرحهایی با بیش از سه راپورت تاری، بافته شود. در حالیکه کلیه ماشینهایی، که طرحهای ساده میبافند، حداقل امکان بافت با چندین ورد و یا چندین راپورت تاری را دارا هستند.
با توجه به اینکه نخ پود به صورت بوبین در خارج از ماشین قرار دارد و پودبرها در خارج از دهنه، مقدار لازم نخ پود را از بوبین میگیرند، در نتیجه بافت پودهای رنگی که به مکانیزم انتخاب رنگ پود و استفاده از چند بوبین رنگی نیاز دارد، امکانپذیر نیست.
در این ماشین ورد و شانه به صورتی که در ماشینهای سنتی دیده میشود، وجود ندارد. در نتیجه در این ماشین، از نظر تراکم نخ تار محدودیت وجود دارد.
ماشینهای بافندگی جت
این ماشینها به دو صورت جت آب و جت هوا ساخته میشوند. ماشینهای بافندگی جت، از نظر سرعت، امروزه بالاترین سرعت را دارا هستند ولی از نظر توان پودگذاری (با توجه به عرض بافت کمتر) همه آنها در ردیف اول قرار ندارند. ماشینهای بافندگی جت، در ابتدا برای بافت پودهای ساده و پارچههای ساده فیلامنتی در نظر گرفته شده بود و طی چندین سال برخی از محدودیتهای بافت این ماشینها از میان برداشته شد.
جت آب
این ماشین امروزه نیز برای بافت پارچههای ساده و طرح دابی، در نظر گرفته میشود. به عبارت دیگر، امکان بافت پارچههای طرحدار و پارچههای پود رنگی در آنها وجود ندارد. گذشته از این نکته، ماشینهای جت آب، امروزه صرفاً برای بافت پارچه از نخهای فیلامنت مناسب است. زیرا به هنگام پودگذاری، نخ پود و پارچه خیس میشوند و باید در ماشین مقدار قابل توجهی از آب آن گرفته شود. چنانچه از نخهای تهیه شده از الیاف هیدروفیلیک برای بافت پارچه استفاده شود، مانند نخهای ریسیده شده از الیاف پنبه و سایر الیاف کوتاه، خارج کردن آب از پارچه، مشکل و هزینه زیادی در بر خواهد داشت. در این ماشینها، به علت آنکه در هنگام بافندگی، نخ تار و نخ پود مرطوب هستند، قسمتی از کشش بوجود آمده در آنها، خنثی میشود، در نتیجه پارچه بسیار یکنواخت بافته میشود.
با توجه به سرعت زیاد ماشینهای جت آب و نوع پارچهای که بافته میشود، امکان استفاده از ماشین ژاکارد مشکل است. ماشین جت آب، نسبت به ماشین جت هوا، از سرعت بیشتری برخوردار است و این امر سبب شده است که ساخت قطعات مختلف متحرک ماشین، از دقت خاصی برخوردار باشد و موارد بکار رفته نیز از مواد بسیار مرغوب باشد.
جت هوا
در ماشین جت هوا، یک کمپرسور که میتواند برای تک تک ماشینها و یا به صورت یک کمپرسور مرکزی برای کلیه ماشینهای یک سالن در نظر گرفته شود، هوای فشرده شده را در پشت جت هوا، که در نزدیک کناره پارچه قرار دارد تامین میکند. نخ پود از بوبین باز شده و ابتدای آن در مرکز جت قرار داده میشود. بوسیله یک مکانیزم کنترل برای مدت زمان بسیار کوتاه دهانه جت باز میشود و هوای فشرده از آن خارج میشود و ابتدای نخ پود را با خود به داخل دهانه میکشد. چون جرم هوایی که نخ پود را حرکت میدهد، نسبت به سایر پودبرها، بسیار کم است، لذا سرعت آن میتواند بسیار زیاد انتخاب شود. اما در عوض چون هوا سیال است، در نتیجه پس از مسافتی که نخ از جت دور شد، مولکولهای هوا متفرق میشوند و در نتیجه ابتدای نخ پود نمیتواند تا مسافت زیادی حرکت کند.