ظهور طراحان جوان و بلندپرواز انگلیسی در دهه 1960، انقلابی در دنیای مد بود. این تحول، سایر پایتختهای مد را مجبور به تغییر چشماندازها و روشهای خود کرد و انگلیس بهعنوان رهبر این انقلاب، مورد توجه جهان قرار گرفت. برای اولین بار در طول تاریخ، نیویورک، پاریس و میلان، انگلستان را به عنوان منبع الهام قرار داده بودند.
جنبش بوتیک بریتانیا نیز، هم بهعنوان بخشی از این انقلاب فرهنگی و هم بهعنوان انقلابی در خردهفروشی، پاسخی در برابر تقاضا برای مدهای ارزان قیمت، گذرا و جوانپسند بود. در اوایل دهه 60، بوتیکهای جدید برخلاف فعالیتهای فروشگاههای زنجیرهای موجود، که نمایندهی فروش و عرضهی مدهای ماندگار بوده و به مشتریان بزرگسال و جاافتاده اختصاص داشت، البسهای را که مختص جوانان طراحی شده بود، تولید و در انبارشان نگهداری میکردند و مانند کلوپها گردانده میشدند که دکور، موسیقی و فروشندگان همگی به سهم خود در این تجربه تازه خرید، مشارکت و همکاری داشتند. بهطور کلی طی سالهای دهه 1960، پیامد اوضاع و احوال کاملاً خاص اجتماعی-اقتصادی در جامعه، فوران مدهای جوانپسند و ظهور همزمان جنبش بوتیک بریتانیا بود. در این زمان، نوجوانان اکثریت جمعیت جامعه را تشکیل میدادند و بیشترشان به نحو قابل ملاحظهای در مقایسه با والدین خود، مخصوصاً در زمانی که به سن و سال آنها بودند، منابع متنوعتری به منظور کسب درآمد داشتند. علاوه بر این، نسل جدیدی از طراحان تازه فارغالتحصیل دورههای طراحی پیشگامانه مد، که خود را خارج از نظام سلسله مراتبی و سنگرای موجود میدیدند، تصمیم گرفتند بوتیکهای مد جوانپسند متعلق به خودشان را افتتاح کنند. این بوتیکها به عنوان نماد سالهای (بهظاهر) آزاد دهه 1960 بهشمار میرفتند و مدهای ارزان قیمت و یکبار مصرف را در فضایی عرضه مینمودند که بیشتر به باشگاههای اجتماعی تا فروشگاه لباس شباهت داشت؛ بوتیکهایی از قبیل ایستگاه اتوبوس ، جامه ، خانم موشه ، اکثریت و مادربزرگ سفر میکند که از سوی نسل جدیدی از طراحان با ذوق و استعدادی نظیر ماریون فوآل و سالی توفین ، جان بیتس ، جف بنکس و اسی کلارک تأمین میشد. ماری کوانت سردمدار این جنبش بود. در سال 1955 او به همراه شوهرش، الکساندر پلانکت و مدیر بازرگانیشان آرکی مک نیر ، بوتیک “بازار” را در کینگزرود لندن افتتاح نمود. این مغازهی پیشگام با ویترینهایی آکنده از اجناس متنوع و آراسته، حجم بالای اجناس موجود در انبار و فضای خودمانی و دلبازش، به کانونی برای تمامی اقشار جامعه بدل شد که شیفتهی پوشاک راحت، ساده و نوآورانه آن بودند. در سال 1963 کوآنت با عرضه جینجر گروپ ، که شاخه مقرون به صرفهی امپراتوری او بود، وارد عرصهی تولید انبوه شد. اگرچه خطوط اصلی لباس او برای زنان شاغل مقرون به صرفه بود، اما او میدانست که میتواند بازار جوانتر را با برچسب ارزانتر و جوانگرایانه تسخیر کند. کوانت همچنین آرم گل مینا را به عنوان نماد برند Mary Quant، برای محصولات خود برگزید. به دلیل محبوبیت فراوان در بازار، سه بوتیک دیگر هم فعالیتشان را با همین نام آغاز کردند که در سال 1968 همه آنها بسته شدند. ماری کوآنت همچنین بنیانگذار صنعت لوازم آرایش از قبیل براقکننده لب و مژه مصنوعی بود.
باربارا هولانیکی ، یکی دیگر از طراحان موفق و تأثیرگذار این دوره بوده است. وی صاحب برند “بیبا ” است که میتوان گفت احتمالاً از همه بوتیکهای زمان خود پر طرفدارتر و رمانتیکتر بهشمار میآمده و همچنین سبکی کاملاً آشکار و متفاوت با کوآنت داشته است. لباسهای او که علاوه بر زرق و برق و جاذبههای هالیوودیاش، تحت تأثیر سبک آرتدکو و جنبش آرت نوو بود، درست در نقطه مقابل سبکهای درخشان و فوتوریستی پاپآرت ، بهویژه در زمینه کاربرد رنگهای مراسم سوگواری نظیر شاتوتی، سبز سیر، زغال اختهای، حنایی و آلبالویی قرار میگرفت که مشخصکننده آن اصل بود؛ همچنین باربارا هولانیکی روش سفارش پستی به نام بوتیک پستی بیبا را راهاندازی کرد. این روش به آنها امکان ارسال لباسهای منحصر به فرد به متقاضیان سراسر کشور را میداد و جنبش بوتیک را بیشتر از هر زمان دیگری در دنیا مطرح کرد؛ زیرا برای خرید لباسهای “بیبا” دیگر نیازی به زندگی در لندن نبود.
جان استیون ، طراح جوان و سرمایهگذار اهل گلاسکو، که با پایهگذاری “کارنابی استریت ” بهعنوان مرکز مد به منظور رقابت و پیشی جستن از کینگزرود شهرت و اعتبار کسب کرده بود، کاری را که کوآنت برای لباس زنانه انجام داد برای پوشاک مردانه به انجام رساند؛ او میل به خودنمایی و مورد توجه بودن را در مردان جوان درک میکرد و میدانست که نمیخواهند به سبک پدرانشان لباس بپوشند. با وجود اینکه در نقاط گوناگون، بوتیکهای بریتانیایی موفقی وجود داشت اما این جریان ذاتاً پدیدهای با مرکزیت لندن بهشمار میرفت. در آوریل 1966 نیز مجله نیویورک تایم این مطلب را در صفحه اول خود و با عنوان “لندن، شهر زنده و پرشور” رسماً به دنیا اعلام کرد.
رویدادهای سیاسی که در دهه 60 اتفاق افتاد، سبب تغییرات بسزایی در صنعت فشن و به دنبال آن پیدایش جنبش بوتیک شد. پس از تحولات انگلستان سایر مراکز مطرح مد جهان از جمله پاریس، که بیش از دو قرن پیشتاز عرصهی مد و لباس به شمار میرفت ناگریز شد چشمهایش را بر روی واقعیت موجود بازتر کند. مرکز مد پاریس طی سالهای اخیر فاصله خود را با مدهای جوانپسندی که نخستین بار در سالهای دهه 50 پدیدار شدند حفظ کرده و به دیده تحقیر به آنها نگریسته بود اما اکنون همهی نگاهها در دنیای مد به لندن دوخته شده بود. طراحان مطرح و پیشکسوت فرانسوی همچنان به تولید پوشاک با ظرافت و رسمی خود ادامه میدادند، اما نسل جدید طراحان، نگاه تازهای به پوشاک داشتند و حالت غیررسمی را وارد طراحیهای خود کردند. پوشاک کلاسیک از نگاه مشتریان وفادار همچنان با ارزش شمرده میشدند، اما آرام آرام پوشاک حاضر و آماده که برای عموم مردم جامعه طراحی شده بودند، توجه بیشتری را به سوی خود جلب کردند. واکنش طراحان مد و لباس پاریس با توجه به زلزلهای که جوانان لندن به راه انداختند و به منظور توسعه و پیشرفت مدهای حاضر و آماده، افزایش چشمگیر صدور انبوه مجوزها بود که موج تازهای از طراحان پاریسی را تحت تأثیر قرار داد. بهطور کلی، هنرمندان این دوره نشانههای فرهنگ عامه را وارد عرصه هنر نمودند و با الهام از این عناصر به طراحی لباس و چیدمان نوین بوتیکهای خود پرداختند. آن جا بود که مفهوم رنگ در فشن، نقش تازهای گرفت و دیگر خنثی بودن معنایی نداشت.