پوشاک سنتی زنان و مردان ایلام

0

گردآورنده: نگین میردریکوندی

بشر از همان آغاز تشكیل گروه‌های كوچك اجتماعی به واسطه‌ی قدرت تفكر و تصمیم گیری عقلانی مسیر زندگی را از شیوه‌ی زیست حیوانی جدا ساخت و علیرغم ضعف جسمانی توانست اندك اندك طبیعت پیرامون خویش را مورد شناسایی قرار داده و با درایت از مواهب آن بنا بر مقتضیات و شرایط زمان و محیطی بهره گیرد. لذا غارها را سكونتگاه خویش قرار داد و از منابع غذایی جنگلی و حیوانی تغذیه نمود و از پوست حیوانات تن پوش زمستانی ساخت و در سیر حیات انسان از مراحل اولیه تا كنون پوشاك نیز در كوران زندگی و تحت فرهنگ هر جامعه تغییر‌ها نمود و مُدهای بسیار را پُشت سرگذاشت و در عصر حاضر نیز علیرغم اشاعه فرهنگ و تعامل اجتماعی و فرهنگی جوامع انسانی هنوز هم لباس و پوشاك یكی از مشخصه‌ها و تمایزات فرهنگی بین گروه‌های انسانی و اقوام مختلف به شمار می‌رود. [1] و ما در این مقاله به بررسی پوشاک سنتی زنان و مردان ایلام می پردازیم.
پوشاک زنان و مردان در ایلام، در قلمرو سیاسی فعلی ایلام اگر چه در گستره ی دنیای اطلاعات و اطلاع رسانی سرزمینی بسیاری كوچك می نماید، اما تحت آداب ورسوم ، عرفها و سنت ها هنوز هم پاره ای از عناصر لباس و پوشاك مخصوصا لباس محلی برخی گروهها تمایزات فراوانی را با دیگران در همین قلمرو را نشان می دهد.
اگر چه لباس خود بخشی از فرهنگ می باشد ولی بواسطه ی ارتباطات و تعاملات فرهنگی و غیره این ویژگی فرهنگی مردم ایلام به سوی یكنواختی گرایش یافته و تفاوتها به مراتب بسیار كمتر از گذشته می باشد و به شكلی كه لباس مردان با چشم پوشی از مردان عرب زبان جنوب استان در سایر نقاط تفاوتها آنچنان اندك است كه به سختی به چشم می‌آید. [2]
لباس مردم استان ایلام آن اهمیت و ارزش فرهنگی و اجتماعی گذشته خویش را به مقدار زیادی از دست داده و در سایه انواع و اقسام مُدها و مدل‌های وارداتی به سوی یکنواختی گرایش یافته است. [3]
با اینکه لباس مردم ایلام ارزش فرهنگی و اجتماعی گذشته خویش را به مقدار زیادی از دست داده ولی هنوز می‌توان به برخی از ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن در بین گروه‌های قومی ایلامی اشاره کرد. در گذشته نه چندان دور جنس مرغوب، نو بودن و بیش از هر چیز تزئینات لباس (به ویژه برای زنان و دختران) یکی از شاخص‌های عمده برای تشخیص فرد از دیگران و قرار دادن وی در طبقه اجتماعی و جایگاه و موقعیت او در جامعه بود و با این ویژگی‌ها به راحتی می‌توانست حداقلی از موقعیت اقتصادی و اجتماعی افراد جامعه را باز شناخت. [4] پوشاک زنان ایلامی با در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی آن‌ها به پنج طبقه شامل:
1. ایزدبانو‌ها (الهه‌ها)
2. نیایشگران
3. ملکه‌ها
4. زنان شاغل
5. خدمه‌ها
تقسیم می‌شوند. که در ادامه به بررسی دقیق این طبقات می پردازیم.
الهه‌ها
در طول سرآغاز تاریخ ایلام والاترین مقام در فهرست مجمع خدایان از آن ایزدبانو بزرگ پی نی کی ر بوده‌است و این برتری یک الهه به احتمال بازتابی است از نظام مادر سالاری که به تمدن ایلام ویژگی می‌بخشد. پوشاک الهه‌ها به عنوان خدای مونث بودن و مقام و رتبه آن‌ها در طبقات مذهبی-اجتماعی ایلامی‌ها به چهار دسته تقسیم می‌شود:
1. لباس ساده:قدیمی‌ترین لباس الهه‌های ایلامی لباس ساده فاقد هر گونه نقش و نگار تزیینی بوده، که دامن آن‌ها کوتاه و دارای پیراهن بلند بوده‌است.
2. لباس چیندار و مطبق:لباس پوستین یا پشمین پوششی بوده، چه مخصوص خدایان میان رودان و چه در دوره ایلامی منگوله هایی بر پشم یا پوست به صورت مطبق نمایش داده‌اند که ما بر اساس شکل ظاهری لباس مذکور آن‌ها را تحت عنوان لباس مطبق یا چین دار معرفی می‌کنیم. لباس مذکور از پیراهن و دامنی پرچین و بلند تشکیل شده‌است و آستین لباس در دو اندازه کوتاه و بلند بوده و خود لباس به اندازه‌ای بلند بوده که کاملآ مچ پاها را می پوشانیده است.
3. لباس با تزیینات فلس‌دار: لباسی است با نقش و نگار فراوان و تزیینات فلس مانند، لباس مذکور هم از نوع پیراهن و هم دامن می‌باشد. در ۲۲۵۰ ق. م فلس‌های لباس به صورت لوزی‌های نوک تیز بوده ولی در قرن ۱۳ ق. م این نقوش رنگ طبیعی تری را به خود گرفته و به صورت اشکال مربع در سطح دامن الهه آب‌ها ظاهر می‌گردند.
4. لباس شال‌دار:شکل ظاهری لباس این‌طور بوده که روی دامن لباس یک شال بلندی تا زیر زانو قرار گرفته‌است. [5]
نیایش‌گران
جایگاه اجتماعی نیایش گران در ردیف دوم جامعه قرار دارد. آن‌ها با توجه به شغل و حرفه به دو دسته تقسیم می‌شوند:۱. نیایشگران عادی ۲. آورندگان قربانی یا هدیه
1. نیایشگران عادی: زنانی بودند که به احتمال وظیفه اصلی آن‌ها در معابد، ستایش گری یا نیایشگری بوده‌است؛ و به غیر از وظیفه مذکور فاقد شغل یا پیشه دیگری بوده‌اند. نوع پوششی که نیایشگران عادی ایلامی مورد استفاده قرار می داده‌اند به یک دسته اصلی یعنی لباس شال دار تقسیم گردیده است؛ که عبارت است از یک پیراهن شال دار به‌طوری‌که یک شال بلند که تا روی زانو می‌رسد، روی دامن لباس قرار گرفته‌است.
2. آورندگان قربانی یا هدیه:دسته دیگری از نیایشگران دوره ایلامی، زنانی بوده‌اند که شغل آن‌ها علاوه بر نیایش گری، قربانی یا هدایا به معابد بوده‌است. به احتمال این گروه از نیایش گران به دلیل داشتن چنین موقعیتی بر مقام نیایش گران عادی ایلامی ارجعیت داشته‌اند. نوع پوشش آورندگان قربانی به یک دسته پیراهن تقسیم می‌شود که عبارت است از یک پیراهن بلند و گشاد که تا حدودی شباهت به لباس کیمانو ژاپنی‌ها دارد.
ملکه‌ها
دومین گروه از طبقات اجتماعی-سیاسی ایلامی‌ها، بعد از الهه‌ها، ملکه‌ها و شاهزادگان می‌باشند که آنان از لحاظ منزلت اجتماعی در ردیف پادشاهان این قوم بوده‌است. ملکه‌ها و شاهزادگان بعد از الهه‌ها و نیایش گران از نظر اجتماعی جایگاه سومی را برای خود کسب کرده‌اند. پوشش و لباس ملکه‌ها به چهار دسته تقسیم می‌شود:
۱. لباس بلند و چین دار:اولین لباس ملکه‌های ایلامی به سه دسته فرعی تقسیم می‌شود:
الف. لباس بلند با چین بلند عمودی که تا روی پا می‌رسد
ب. لباس مطبق بلند شامل دو طبقه چین و یک باند مزین میانی
ج. لباس چیندار و مطبق بلند با سه ردیف چین روی هم
۲. لباس بلند با یک شال مزین: لباسی است با تزیینات برجسته و مجلل. این لباس تشریفاتی‌ترین لباسی است که برازنده ملکه‌های ایلامی در عصر طلایی ونتاش گال پادشاه دوره ایلام میانه بوده‌است. همیشه زنان پادشاهان در طول تاریخ به دو دلیل خاص یعنی داشتن ثروت و منزلت اجتماعی، گرانبهاترین لباس‌ها را می پوشیده‌اند.
۳. لباس تونیک و شلوار: تونیک روی شلوار قرار گرفته که ظاهراً بلند و گشاد می‌باشد و شلواری که زیر تونیک و تنپوش مذکور پوشیده شده از بالا تنگ و به تدریج به طرف پایین و پاچه گشادتر می‌شود. این لباس به احتمال مورد استفاده شاهزادگان در سنین پایین بوده‌است.
۴. لباس بلند و ساده: این لباس بدون نقش بوده و بلندی آن به اندازه ایست که پاها را کاملاً می پوشانیده است. [6]
زنان شاغل
چهارمین گروه از از طبقات اجتماعی زنان ایلام زنان شاغل بوده‌اند. واقعاً ما نمی دانیم شغل اصلی این دسته از زنان چه بوده و فقط بر اساس آثار بدست آمده اظهار نظر می‌کنیم. آن‌ها با خود چنگ و تار یا دوک نخ ریسی دارند وما بر اساس نوع وسیله‌ای که داشته‌اند،هنر و پیشه آن‌ها را مطرح می‌کنیم. زنان شاغل از نظر شغل سه دسته می‌شوند:
۱. موسیقی‌دانان: آن‌ها بر اساس نوع وسیله و ادوات موسیقی به دو دسته تقسیم می‌شوند:
الف. تارزن: یکی از گروه‌های موسیقیدانان ایلامی تارزنان بوده‌اند و با وسیله‌ای بنام تار سر و کار داشته‌اند. لباسی که مخصوص تارزنان بوده شامل یک پیراهن بلند و گشاد که شباهت زیادی به لباس آورندگان قربانی دارد، بوده‌است.
ب. چنگ نواز: دومین گروه از موسیقیدانان ایلامی چنگ نوازانی بوده‌اند که بر عکس تارزنان با ادوات موسیقی از نوع چنگ در آثار ظاهر شده‌اند. پیراهن لباسی است که به احتمال خاص موسیقیدانان خواه نوازنده چنگ نواز خواه تارزن بوده‌است. و به صورت یک پیراهن بلند و گشاد است که شباهت به کیمانوی ژاپنی‌ها دارد.
۲. ریسندگان: با توجه به نقوش کنده کاری شده روی اثرو پوشش زن ریسنده که بسیار مجلل می‌باشد، مشخص است که ریسندگی در ایلام از اهمیت زیادی برخوردار بوده‌است. زن ریسنده تنها یک لباس بلند مزین با یک شال میله دوزی داشته‌است. این شال تزیینی به شکل عمودی بر روی شانه‌ها قرار گرفته‌است.
۳. خدمه: آن‌ها جایگاه پایین تری داشته‌اند و وظیفه اصلیشان بردگی کردن برای افراد صاحب مقام بوده‌است. پوشش خدمه از نوع لباسی ساده بوده‌است. لباسی ساده و بدون نقش و نگار که کمربندی پهن مزین با نقوش زیگزاکی آن را بر قامت می چسباند. [7]
زنان عادی
مانند دیگر جامعه‌های آن روزی همیشه آخرین طبقه و گروه از نظر منزلت اجتماعی به مردم عادی اختصاص داشته‌است که همیشه از مزایا و احترام کمتری نسبت به طبقات بالاتر از خود برخوردار بوده‌اند. دو نوع لباس مورد استفاده زنان عادی ایلامی بوده‌است:
۱. لباس ساده:اولین و قدیمی‌ترین لباس مورد استفاده زنان عادی ایلامی، لباس و پوشاکی از نوع ساده که معمولاً کوتاه و تنگ بوده و گاهی هم کمربندی روی آن قرار گرفته‌است.
۲. لباس بلند مزین با یک شال تزیینی:ابن نوع لباس به احتمال ضعیف در میان طبقه زنان عادی ایلامی مرسوم بوده، که شال به‌طور عمودی روی شانه سمت راست قرار گرفته‌است. [8]
با بهبود سطح زندگی مردم لباس معمولاً تا حدود بسیار زیادی این ویژگی خود را از دست داده است و تنها در موارد محدودتری می‌تواند چنین نقش و کارکردی را بازی کند. به عنوان مثال پوشیدن کُت و شلورا نشانه متشخص بودن و یا حداقل داشتن شغل مناسب است و بستن چفیه زرد رنگ به دور سر به وسیله مردان نشانه به حج رفتن آنان است. [9]
تغییرات لباس در ایلام به مانند سایر عناصر و پدیده‌های فرهنگی تابع متغییرهای فراوانی است و البته کمترین تغییرات را می‌توان در نقاط عشایری و روستاهای دور افتاده مشاهده کرد. [10] جالب اینکه تغییرات لباس در مردم ایلام در مقایسه با بسیاری از جاها اندک بوده است [11] و در این نواحی مردم هنوز برای لباس سنتی خود احترام خاص قایل بوده و به راحتی تن به مُدهای وارداتی نمی‌دهند.
نگرش مردان ایلام به لباس خود به شیوه ای است كه بایستی نشانگر مردانگی، بزرگ منشی و موقعیت اقتصادی و حتی اجتماعی وی در جامعه باشد [12]
رنگهای جیغ قرمز، نارنجی و سبز و آبی و چین و چین دامن لباسهای زنان کردنشین و آراستگی بالاپوش و تزیین آن به انواع منجق و ملیله و گلدوزیهای زیبا و زربافت زیبایی خاصی به تن پوش مردمان کرد می داد اما اکنون از آن زیبایی‌ها جز خاطره ای باقی نمانده است. [13]
روزگار که سپری می شود، بسیاری از سنت ها و نگرش‌ها و فرهنگ ها را نیز دستخوش تغییر و تحول قرار می دهد و در گذر این روزگار و چرخش ایام برخی از این سنت‌ها نیز رنگ می بازد و حتی از بین می رود. [14]
لباس و نوع آن یکی از چیزهایی است که منش و موقعیت اقتصادی و حتی اجتماعی افراد و اقوام را در جامعه معرفی می کند. [15]
این روند در نقاط شهری و پر جمعیت گرایشی به سوی البسه گران قیمت و وارداتی می باشد در حالیکه در نقاط عشایری و روستایی که هنوز پای بندی به سُنت ها تا حدودی زیادی برقرار است ،توجه به لباس محلی ولی از نوع مرغوب و آراسته ی آن هنوز از دلگرمی‌های مردمان مناطق مختلف است.
بر عکس لباس زیبای زنان ، بکار بردن هر گونه تزئنیات در لباس مردان مطرود بوده و آنرا ویژه ی زنان می دانند قلمرو تقریباً کوچک فعلی استان ایلام با جمعیت آن شرایطی را فراهم آورده که معمولاً بیشتر عناصر لباس از گروه‌های همسایه اقتباس گشته و با معدود تغییراتی در پاره ای مواقع در این دیار ماندگار گردد.
تفاوت‌های اساسی در لباس مردان تنها بین عرب زبانان جنوب استان که خود به استان خوزستان متصل می باشد دیده می شود وسایر نقاط استان این تمایزات آنقدر اندک است که در پاره ای از موارد به چشم نمی آید.
این تفاوت‌ها نیز به مرور زمان در حال تغییر به سوی همسانی می باشد. بطور کلی لباس جمعیت شمالی و مرکزی استان تا حدود زیادی متاثر از استان کرمانشاه که خود نیز از کُردان می باشند بوده و قلمرو شرقی وجنوب شرقی استان نیز به مقدار زیادی از پوشاک لُرها طی ایام استفاده نموده اند. [16]

پوشاک زنان ایلام
ایلام دارای پنج شهرستان دره شهر، دهلران، مهران، شیروان و چرداول است. پوشاک زنان کرد ایلام، تنها برای پوشش بدن نیست، بلکه انتخاب رنگ، نقش پارچه و تزئینات آن معرف شخصیت و منزلت اجتماعی یا موقعیت اقتصادی و هم چنین ویژگی های فرهنگی آنان است. این پوشاک سنتی می تواند دلایل فرهنگی ـ اجتماعی و اقتصادی به همراه داشته باشد که ریشه در ساختار فرهنگی و موقعیت اقتصادی آنان دارد. [17] زن آفریده پروردگار بلند مرتبه برای تكمیل زندگی و مایه‌ی آرامش و خیال مرد است و یكی از مظاهر زیبایی خلقت، آنطور كه در ادبیات عرفان از تعابیر و تشبیه‌های عارفانه و عاشقانه و خط و خال زنان بیان گردیده است. لباس زن علاوه بر اینكه ستر و پوشش بدن از دید نامحرمان و محفوظ ماندن از سرما و گرماست یكی از عناصر مكمل زیبایی زن نیز بوده و به مراتب از نظر پیچیدگی بر لباس مردان تقدم دارد و حائز جنبه‌های زیبایی شناسانه، آراستگی، سلیقه‌ها و علایق نیز هست.
رنگ‌های متنوع، جنس‌های مرغوب، زیور آلات در عصر حاضر و آویزها، منجوق كاری‌ها، مهره‌ها و سایر تزئینات لباس زنان (بیشتر در گذشته‌ی نه چندان دور) كه آذین بند پوشاك زنان ایلامی‌ست در واقع معرف شخصیت، منزلت و جایگاه زن و حتی نشانگر سن و تا حدودی هویت قومی ‌او نیز می‌باشد. در گذشته‌ی نه چندان دور (در حال حاضر در برخی نقاط عشایری و روستایی دور افتاده) جنس مخمل لباس و آویزهای قروشی بصورت بر روی بالاپوش‌های زنان معمولاً نشانه ثروتمندی و همینطور تعلق به خانواده‌ی طبقه بالای جامعه (بویژه از نظر اقتصادی) بود.
حداقل تمایزات و مشخصات ویژه ای كه از لباس زنان در استان ایلام در حال حاضر جلوه گر می‌باشد تفاوتهایی است كه در جنس، رنگ و شكل لباس بین گروههای سنی (كهنسال، میان سال وجوان) و تقریباً در سراسر استان دیده می‌شود. [18]

در ذیل فهرست وار به پوشاك زنان ایلامی ‌و با چشم‌پوشی از اندك تمایزات اشاره می‌گردد:

سرپوش یا سَروَن (Sarwan ):
در گذشته زنان بیشتر نقاط استان ایلام مقداری از موی طرفین سرخویش را پس از بافتن در دو طرف صورت آویزان می‌كردند و به آن «چَتر» می‌گفتند و این عمل صرفاً برای زیبایی بوده و بقیه موی سر كاملاً پوشانیده می‌شد. «سرون» نوعی پوشش سر برای زنان است كه در برخی نقاط مانند شیروان چرداول، ایوان و معدود نقاط دیگر استان متشكل از كلُاه یا عرقچن، یك یا دو عدد «گُل ونی» (گُل بندی = آذین یافته با گُل) و گاهی «هَبَر» و یا نوعی چفیه سیاه رنگ رگه دار می‌باشد كه به دور عرقچن بسته شده و حجم بزرگی را تشكیل و مقداری از اضافه آنها برای زیبایی به پشت آویزان می‌گردد.

عرقچن یا كِلاو (Kelāw ):
نوعی كلاه زنانه می‌باشد كه در نقاط مختلف استان رایج است. جنس آن معمولاً از پارچه نخی سفید رنگ و گاه به رنگهای دیگر می‌باشد كه مقدار كمی ‌از سر را می‌پوشاند و هیچگاه به تنهایی به كار نمی‌رود و سایر سرپوشها روی آن بسته می‌شود و هرگاه كه عرقچن یا كَلاو منجوق دوزی شده باشد سرپوش‌هایی كه بر روی آن بسته می‌شود به حداقل ممكن می‌رسد تا زیبایی آن بیرون بماند.
گُل وَنی (Golwany):
نوعی سرپوش از جنس حریر، ابریشم و یا نخی می‌باشد كه در اندازه‌های مختلف كوچك و بزرگ تولید می‌گردد و جنس آن نازك بوده و زمینه‌ی مشكی داشته و با گل و بوته و نقش‌های ساده اسلیمی ‌در رنگ‌های سفید و قرمز یا سبز و گاهی نارنجی و آبی و زرد تزئین گردیده است. در بیشتر نقاط استان بغیر از نقاط جنوبی با شیوه‌های تقریباً مشابه ای از «گُل وَنی» برای پوشش سر استفاده می‌شود و گاهی به مانند روسری و یا بر روی عرقچن و یا با بستن دو عد یا بیشتر آنها به همدیگر یك سرپوش بزرگتر تشكیل می‌دهند و در مناطق مانند شیروان چرداول، ملكشاهی و قسمتی از ایوان آنرا به صورت سه گوش رو سر انداخته و سرپوش «هَبَر» را روی آن بر دور سر می‌بندند.گاهی به گُل ونی‌های بزرگ «سَرونَ» و یا «علی خانی» نیز می‌گویند.


تا كاری (Tākāri):
نوعی سرپوش زنانه كه از جنس حریر و یا نخی مربع شكل و بزرگ و از گُل ونی ضخیم تر است. زمینه‌ی آن سیاه و دارای خطوط باریك به صورت رگه‌های نازك قرمز تیره و یا سبز می‌باشد و دارای ریسه در حاشیه می‌باشد و وقتی به دور سر بسته می‌شود حجم بزرگی را دایره وار حول سر ایجاد می‌كند و مقداری از اضافه‌ی هر دو سر آن به پُشت سر آویزان می‌گردد و معمولاً زیر آن و برای پوشاننده طرفین صورت و موی سر از گل ونی كه زیر آن قرار دارد استفاده می‌شود این نوع سرپوش عموماً در منطقه ی آسمان اباد و هلیلان در شهرستان شیروان چرداول و شهرستان ایوان استفاده می‌شود.
هَبر (Habar):
یك نوع سرپوش مشكی و از جنس مخمل می‌باشد كه سه گوش بوده و دو گوشه‌ی آن بلند و مقداری باریك می‌باشد حاشیه‌ی هَبَر دارای منگوله سیاه رنگ می‌باشد و هنگام بستن به دور سر، منگوله‌ها در چند ردیف، طرفین و جلوی سر را زینت می‌بخشند. پیش از بستن هَبَر از گل ون استفاده می‌شود، بدینصورت كه گلی ونی را بصورت مثلثی در آورده و روی سَر می‌اندازند و سپس هَبَر را بر روی آن به دور سر می‌بندند استفاده از هبر در شهرستانهای شیروان چرداول، ایوان، مهران، ایلام و برخی نقاط دیگر استان به صورت محدود مرسوم می‌باشد.
مَقنا یا مَقنَه (Maqnā):
پارچه ای تقریباً نازك و مشكی ( گاه رنگهای دیگری مانند قهوه ای، سبزتیره، خاكستری و..) كه عرض آن حدود 70 سانتیمتر می‌باشد و بیش از 5/1 متر طول دارد و بصورت دو قطعه می‌باشد كه از كناره و در جهت طول به هم بافته شده‌اند مقنا سرپوش ویژه زنان عرب زبان بوده و از این مناطق وارد دیگر نواحی استان شده است و به علت راحتی و پوشاندن تمام سر و گردن و قسمتی از سینه و مشكی بودن رنگ مورد قبول و پسند زنان میان سال و مسن بیشتر نقاط دیگر استان قرار گرفته و می‌رود تا به تدریج جایگرین سایر پوششهای زنانه گردد.
زنان یك سر مقنا را روی سر گذاشته و مابقی آن را به دور سر و گردن تا سینه می‌پیچند و در نهایت برای آنكه باز نگردد به آن سنجاقی می‌زنند. زنان میان سال و مسن بیشتر رنگهای مشكی استفاده می‌كنند و رنگهای دیگر ویژه دختران و زنان جوان می‌باشد. بیشترین استقبال از مقنا در شهرستانهای مهران، دهلران، دره شهر و آبدانان می‌باشد.

روسری یا بان سری (Bāsary):
روسری همان پارچه رنگی و گلدار و در رنگها و طرحهای مختلف است كه در اكثر نقاط كشور رایج بوده وامروزه تقریباً تمامی‌ دختران وبسیاری از زنان جوان و خصوصاً در نقاط شهری و پرجمعیت استان از آن و به تنهایی استفاده می‌كنند.
قَترهَ (Qatra ):
نوعی چادر زنانه است كه برخلاف چادرهای مرسوم دیگر نقاط كشور اولاً بسیار بزرگتر بوده وثانیاً دارای مقداری آستین گشاد می‌باشد كه با عبور دادن دستها از آنها دیگر نیاز چندانی به كنترل آن در بیشتر مواقع نیست. جنس قتره مختلف بوده تماماً به رنگ مشكی و از پارچه‌های ساده و بدون نقش می‌باشد و برخی مواقع به حاشیه جلو و كناره آستینها نوعی بافت مثلی و تا حدودی ریسه مانند دوخته می‌شود. قتره مختص زنان عرب زبان بوده و از این ناحیه وارد دیگر نقاط استان گردیده است و در حال حاضر بالا پوش تقریباً تمامی‌زنان عشایری و روستایی و برخی زنان میان سال وكهنسال شهری ایلام می‌باشد. و مابقی زنان و اكثریت مطلق دختران از چادر به جای قتره كه فاقد ویژگیهای فوق است استفاده می‌نمایند. رنگ چادر نیز مشكی بوده و استفاده از چادرهای رنگی و گل دار بیشتر توسط دختران نوجوان و یا بصورت محدود در برخی نقاط و یا چادرشب استفاده می‌شود.
كَمَر چین (Kamarčin):
تا چند دهه پیش بالاپوش عمده‌ی بیشتر زنان ایلامی‌ خصوصاً در نواحی شمالی و مركزی نوعی پالتو زنانه به اسم «كَمَرچین » بود كه به علت استفاده فراوان از نوارهای زربافت در تزئین آن از زیبایی خاص برخوردار و احتمالاً نام آن نیز به همین خاطر باشد. جنس كمرچین از مخمل در رنگهای قرمز، جگری، سبز، سرمه ای و مشكی بوده و دارای آستین بلند، جلوباز، (عیناً شبیه پالتو مردانه) و جیب بادهانه كج در طرفین و كمربندی از جنس خود می‌باشد و بسته به سن و موقعیت مالی زن ممكن بود از تزئینات بیشتری برخوردار و چنانچه زن در سنین میان سالی و یا كهنسالی بوده از رنگهای سنگین (مشكی، سرمه ای) استفاده می‌كرد. امروزه استفاده از كمر چین نزد زنان ایلامی ‌تقریباً منسوخ گردیده و فقط در معدود نقاط دور افتاده ای مانند ملكشاهی زردلان و جاهای دیگر توسط پیر زنان در فصل سرما پوشیده می‌شوند و آخرین رمقهای خود را می‌گذراند و قَتَره و بلوزهای جدید جای آنرا پر كرده است.
یَل (‎Yal):
نوعی كُت زنانه و از جنس مخمل بوده و تزئنات اندكی مثل كمرچین دارد و موارد استفاده از آن نیز به مانند كمرچین نزد زنان این نواحی می‌باشد. یل دارای جیب در طرفین بوده و آستین دار می‌باشد و دگمه‌هایی برای بستن جلو آن تعبیه شده است.
كُلَنجَه (Kolanja):
كُلنجه نوعی دیگر از بالا پوشهای زنان می‌باشد كه از نظر رنگ، جنس، دوخت و تزئینات و كاربرد عیناً مانند كمرچین می‌باشد با این تفاوت كه فقط اندازه ی آن كمتر بوده و تا حدود زانو می‌رسد و در مناطقی كه كمرچین كاربرداشته مورد استفاده بوده است.
سُخمَه (Soxma):
نوعی بالاپوش دیگر است كه از مخمل و یا گاهی پارچه‌های رنگ دیگر و در رنگهای شاد و روشن (قرمز، جگری، سبز و…) دوخته می‌شود و فاقد آستین بوده و كاملاً شبیه جلیسقه می‌باشد. در سُخمه حداكثر تزئینات بكار رفته و بیشتر این تزئینات كه شامل انواع آویزها نقره ای و سكه قلا بدارند كه جلو و حتی پشت آنرا فرا می‌گیرد و بدین لحاظ در گذشته توسط دختران و زنان جوان پوشیده می‌شد و بیشتر جنبه تزئینی برای مراسمات داشته است و زنان مسن و كهنسال هرگز از آن و خصوصاً با تزئینات استفاده نمی‌كردند، سخمه در بیشتر نقاط استان بغیر از قسمتهای جنوب دهلران و قستمتهایی از مهران رواج داشته ولی امروزه بندرت در نقاط دور افتاده روستایی و عشایری كاربرد دارد. بعلت وارد شدن انواع و اقسام بالا پوشهای زنانه و رواج یافتن آنها امروزه اكثر قریب به اتفاق زنان ودختران ایلامی ‌خصوصاً در نواحی شهری و پر جمعیت از بلوزها و بالا پوشهای مختلف موجود در بازار استفاده می‌كنند.
كِراس یا شَوو( Kerās , ŠaÜ):
همان پیراهن بلند و آستین دار زنانه است كه اكثریت زنان روستایی و عشایر و قسمتی از زنان شهری نیز به عنوان تن پوش از آن استفاده می‌كنند این پیراهن بلند بوده و تا نزدیك روی پاها می‌رسد و گاهی در ناحیه كمر مقدار تنگ گشته ولی پائین آن كاملاً گشاد می‌باشد و بسته به سن زن یا دختر رنگ و جنس آن تفاوت پیدا می‌كند به شكلی كه تقریباً تمامی ‌زنان كهنسال و حتی برخی میان سالان تمایل شدیدی به پوشیدن پیراهنهای با رنگ سنگین و خصوصاً سرامه ای و تیره دارند و آنرا نشانه سنگینی بزرگسالی می‌دانند در برخی نقاط استان مانند جنوب دهلران و هلیلان بر روی سینه‌ی پیراهن مهره‌های به عنوان تزئین نصب می‌كنند.
شِوال(Šewāl):
بطور كلی شلوار محلی زنان ایلام به دو فرم عمده می‌باشد یك شلوار كُردی كه معمولاً از جنس تی ترون و نخی به رنگ تیره یا سرمه ای و امثالهم می‌باشد كه در قسمت بالا و ران‌ها گشاد بوده و به طرف ساق پا باریك می‌گردد و در قسمت كمر بوسیله كِش محكم می‌گردد و فاقد هر گونه تزئین بوده و گاهی در طرفین جیب درونی دارد. این نوعی شلوار عمدتاً در مناطق عشایری و روستایی استان خصوصاًُ نواحی شمالی، مركزی، قسمتهای از دره شهر، آبدانان و شمال دهلران و برخی نقاط مهران استفاده می‌شود و تنها تفاوتی كه با شلوار مردان دارد این است كه محل دوخت جای كِش آن به بیرون می‌باشد. و این نشانه برای مشخص شدن شلوار زن از شلوار مرد است. نوع دوم كه بیشتر به بی جامه معروف است از جنس‌های مختلف و گل دار بوده و فاقد جیب می‌باشد و با كِش در قسمت كمر محكم می‌گردد و در برخی نقاط مثل مهران، دره شهر، جنوب دهلران قسمت پائین و ساق پا را تنگ نموده و برخی تزئینات مثل نوار دوزری و غیره به آن می‌افزایند.
قی‌وَن ( Qaywan ):
پارچه ای بلند و یك رنگ كه از آن به عنوان شال كمر استفاده می‌شود و امروزه در نقاط عشایری و روستایی برخی نقاط استان بصورت محدود خصوصاً در فصل كار كشاورزی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
كفش:
امروزه همه‌ی زنان و دختران از كفشهای چرمی ‌و یا لاستیكی موجود در بازار استفاده می‌كنند در حالیكه در گذشته از نوعی كفش به نام «كِلاش» كه در محل بافته می‌شد استفاده می‌كردند. [19]
پوشاک مردان ایلام
بغیر از كلاههای وارداتی گوناگونی كه عموماً برای محافظت از سرما و یا گرما در فصول مختلف بعضاً بكار گرفته می شود بسیاری از مردان ایلامی از نوعی كلاه یا عرقچن كوچك استفاده می كنند كه از جنس پارچه نخی سفید ، یا راه راه و بعضاً مشكی راه راه بوده و بر روی آن چفیه می بندند. این نوع عرقچن در نقاط مركزی ، شمال و شرق استان و آنهم بیشتر در نقاط عشایری و روستایی بكار برده می شود .والبته تنها مردان بزرگسال و كهنسال بیشتر از آن استفاده كرده و سایر مردان تنها گاهی چفیه به تنهایی به سر می بندند.

لَچِگ یا چفیه
چفیه یكی دیگر از سر پوشهای مردان است كه عموماً وارداتی بوده و در اشكال مختلف مانند سفید ، سفید راه راه ، مشكی راه راه و گاهی زمینه سفید و رگه های قرمز یا سبز و بعضاً دارای ریسه دار كناره می باشند كه بیشتر به تنهایی به دور سر بسته می شوند نوعی چفیه با زمینه مشكی و خطوط بسیار نازك قرمز تیره ، سبز با كناره ریسه دار وجود دارد كه بیشتر در شهرستان ایوان و دهستان آسمان آباد شهرستان توسط مردان برای پوشش سر بكار می رود و همراه عرقچین می باشد. این چفیه بیشتر در شهرستان اسلام آباد كه با آنان هم مرز است استفاده دارد بیشتر كسانیكه به حج می روند از نوع چفیه با زمینه كرم و گلهای بوته و برگ اسلیمی زرد طلایی كه مخصوص كشور عربستان است، استفاده می كنند كه نشانه ی حج رفتن آنان بوده و نوعی موقعیت اجتماعی فرد را نیز نشان می دهد .
فَرَجِی یا كَرَك یا كَپنَک
نوعی بالاپوش مردانه و از جنس كرك می‌باشد كه عمدتاً در نواحی عشایری برای فصل سرما مورد استفاده قرار می گیرد و مانند پالتو بلند بوده و دارای آستین غیر كاربردی می‌باشد و زیر آستینها سوراخی برای عبور دستها تعیبه شده است.
سُخمه
عنیاً مانند « فَرَجی » بوده لیكن مقداری اندكی آستین داشته بسیاری كوتاهتر از آن می باشد. رنگ فرجی وسُمخه به نوع كُرك بستگی دارد.

عَبا
پارچه ای نازك و توری مانند و در رنگهای تیره و سنگین وبلند می باشد كه ویژه سادات وعرب زبانان جنوب استان می باشد و نوع دیگر آن كه به «قَترَه » نیز معروف است از نخ پشم گوسفند و یا پشم شتر ( بشتر ) توسط زنان محلی بافته می شود و در شهرستان مهران بشتر مورد استفاده قرار می گیرد .
خُفتان
نوعی پالتو مردانه و از جنس مخمل مشكی یا سرمه ای است كه معمولاً فاقد هر گونه تزئینات بوده وجیب در طرفین دارد و در گذشته مورد استفاده مردان به عنوان بالاپوش بوده است و عیناً شبیه «كَمَر چین ) زنانه می باشد با این تفاوت كه فاقد هر گونه تزئینات می باشد .
شِوال
شلوار مردان (بویژه در نقاط عشایری و روستایی) از جنس تی‌ترون و امثالهم و همواره تك رنگ می باشد و در قسمت باسن ورانها كاملاً گشاده و در پائین هم باریك می شود. به شكلی كه برای هر شلوار چند برابر نیاز واقعی پارچه بكار برده می شود و در گویش محلی به آن «شِوال جافی » یا «شِوال كُردی » می گویند. در نقاط شهری و پرجمعیت درصد مردان استفاده كننده از این شلوار بسیار كم می باشد.
كِلاش
كلاش نوعی كفش (امروزه مردانه و در گذشته هم مردانه و هم زنانه ) است كه توسط مردان با نخ پنبه و جوال دوز به شیوه ای خاص روی یك قطعه لاستیك پهن به اندازه كمی بزرگتر از كف پاها بافته می شود. این لاستیك از روده داخلی چرخهای كهنه ی اتومبیل تهیه می‌گردد. و امروزه در برخی نقاط عشایری و روستایی مورد استفاده قرار می گیرد.سایر پوشش های بدنی مردان و زنان ایلامی تقریباً همانهایی هستند كه در سراسر كشور به صورت پوشاك در بازار عرضه و مورد استفاده قرار می گیرند . [20]

پوشاک اقوام ایرانی، بارزترین سمبل فرهنگی، مهم ترین و مشخص ترین مظهر قومی و سریع الانتقال ترین نشانه ی فرهنگی است که به سرعت تحت تأثیر پدیده های فرهنگ پذیری در بین جوامع گوناگون انسانی قرار می گیرد. با توسعه ی فعالیت های اجتماعی و فرهنگی در جامعه ها و شکل گیری عقاید دینی ـ مذهبی در ذهنیت مردم، پوشاک و نوع رنگ، جنس، شکل و سبک دوخت تن پوش ها، زمینه و نقش فرهنگی یافت و کارکرد اجتماعی و فرهنگی و نمادین آن برجسته شد. [21]

وظیفه نسل های آینده آن است که دستاوردهای فرهنگی بومی و محلی را حفظ کنند و در این راه، اولین گام که باید برداشته شود، جلوگیری از رسوخ فرهنگ بیگانه در فرهنگ بومی و محلی هر منطقه است و این امر را از طریق آموزش و به کار گیری روش های سازنده و مفید باید جستجو کرد. [22]

در واقع می توان حق انتخاب چنین لباس هایی را برای مردم بوجود بیاوریم و با تبلیغ سازنده در این خصوص و بیان مزایای استفاده و بهره گیری چنین لباس هایی در موارد مختلف می توان به ریشه دار شدن فرهنگ بومی در میان نسل جدید امیدوار بود.
بهره گیری از چنین لباس هایی در مراسم جشن اعیاد و ازدواج می تواند تأثیر گذار است و می تواند به حفظ سنت و ماندگار شدن این آداب و رسوم در میان نسلها کمک کند. [23]

منابع
[1]، [10]، [12]، [18]، [19] گردآوری توسط گروه فرهنگ و هنر سیمرغ (seemorgh.com/culture) و سایت ilam-miras.ir
[2] سایت (ilamtoday،portal.hoonel)
[3]، [4]، [9] خبرگذاری برنا- ایلام (borna.news.ir)
[5] مجیدزاده/تاریخ و تمدن ایلام
[6] تاریخ ایلام/ترجمه:شیرین بیانی، تهران، فروردین۱۳۴۹
[7] ژول ایزاک/تاریخ ملل شرق، ترجمه:عبدالحسین هژیر
[8] پوشاک زنان ایلام ایران از کهن‌ترین زمان تا آغاز پهلوی/انتشارات وزارت فرهنگ و هنر، آبان ۱۳۴۷
[11] درنا تریپپ (dornatrip.com)
[13] خبرگذاری جمهوری اسلامی استان ایلام
[14] ناهید ابراهیمی- گزارش
[15] کارشناس اجتماعی- گفت و گو با ایرنا
[16] بیانات داریوش رحمتی
[17] مجله پیام زن-تیرماه 1393- شماره 268 (تنوع پوشاک ایلامی نشانِ هویت قوم کُرد است.)
[20] سایت (ilamtoday،portal.hoonel)
[21] یارشاطر، احسان (1382)؛ پوشاک در ایران زمین، ترجمه‎ی پیمان متین، تهران: امیرکبیر.
[22] کارشناس مردم‌شناسی- گفت و گوی با خبرنگار ایرنا
[23] زهرا سلمان نژاد جزء عوامل موثر تقویت فرهنگ بومی ایلام_ عرضه لباس های محلی در بازارهای استان

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید